
نظام پزشکی از پزشکان خواست در تجمع اعتراضی شرکت کنند
مشاور رئیس سازمان نظام پزشکی از اعلام آمادگی بیش از ۷ هزار تن از پزشکان برای شرکت در تجمع نسبت به رویه صدا و سیما خبر داد و گفت: ما پرسش داریم چرا نسبت به سایر حرفهها و مشاغل سریال طنز ساخته نمیشود و آنان مورد انتقاد قرار نمیگیرند.
رضا لاریپور در واکنش به پخش سریال در حاشیه به کارگردانی مهران مدیری گفت: در پی رویه نامناسب سازمان صدا و سیما در ۱۸ ماه گذشته نسبت به جامعه پزشکی کشور، سازمان نظام پزشکی طی دعوت اینترنتی از پزشکان کشور خواست در تجمع اعتراض آمیز نسبت به این سریال شرکت کنند.
او گفت: اگر دولت در نظام سلامت دستاورد مثبت و اقدامات چشمگیری انجام داده است و نسبت به آن مانور سنگینی در رسانهها ارائه میکند، جز با همت و فداکاری جامعه پزشکی امکان پذیر نبوده است در حالی که متاسفانه سریال جدید «در حاشیه» مملو از لودگی و غیر منصفانه و فارغ از هر گونه آثار هنری است و این روند باعث تخریب روابط بین جامعه پزشکی و بیماران می شود.
او با تاکید بر اینکه بارها از ابتدای دی ماه سال گذشته نسبت به این موضوع تذکر و نامه نگاری شده، ادامه داد: همچنین توضیح داده شد که این موجبات تخریب رابطه بین پزشک و بیمار خواهد شد و حتی بیش از آنکه پزشکان از سریال آسیب ببینند مردم و سلامت آنان متضرر خواهد شد. پس از آن نیز حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت نامهای ارسال شد که جناب حجت الاسلامپور محمدی به عنوان معاون سیما پاسخ داد.
سخنگوی سازمان نظام پزشکی گفت: همزمان از اعضای انجمنهای علمی تخصصی پزشکی دعوت و در سازمان نظام پزشکی جلسهای در این خصوص تشکیل شد و نتیجه این جلسه به رئیس شورای سیاستگذاری سیما منعکس شد؛ در نهایت اسم سریال و بخشی از سناریو تغییر کرد و در نامهها موکدا اعلام شد که تصاویر پزشکان غیر منصفانه و غیر قابل درک از سوی جامعه پزشکی است. در نهایت این سریال آغازگر اعتراضات بسیار زیادی از سوی پزشکان به سازمان نظام پزشکی شد.
لاریپور ادامه داد: این رویه صدا وسیما موجبات ناراحتی و آزردگی پزشکان را فراهم کرد. البته ما صبر کردیم که چند قسمت از سریال پخش شود، پس از آن واکنش نشان دهیم که این بار نامهای از سوی رئیس کل سازمان نظام پزشکی دکتر علیرضا زالی به رئیس سازمان صدا وسیما ارسال شد که این سریال نمیتواند کمک کننده باشد و اثری جز تخریب در رفع مشکلات جاری کشور نخواهد داشت.
او با اعلام اینکه هنوز از سوی سرافراز پاسخ و واکنشی نسبت به نامه دکتر زالی از سوی سازمان صدا وسیما اعلام نشده است، گفت: ما پرسش داریم چرا نسبت به سایر حرفهها و مشاغل سریال طنز ساخته نمیشود و آنان مورد انتقاد قرار نمیگیرند.
مشاور رئیس سازمان نظام پزشکی یادآور شد: مقام معظم رهبری بارها در جلسات شورای عالی نظام پزشکی و حتی در هنگام ترخیص از بیمارستان به تکریم و تقدیر از پزشکان کشور پرداختند، بنابراین من نمیدانم اقدامات و عملکرد جامعه پزشکی با کدام رویه جاری مملکت و یا با کدام دیدگاه مدبرانه رهبر انقلاب منافات داشته که این گونه سریالی تولید و پخش میشود، صدا وسیما در گذشته نیز با ساخت سریال «ثریا» و آمارهای مجعول و غیر واقعی سعی در ارائه اطلاعات و آگاهیهای نادرست به مردم داشته است.
وی تصریح کرد: ساخت این سریال سفارشی موجبات ناراحتی جامعه پزشکی را فراهم کرده است و حداقل آگاهی از قانون نیز در آن رعایت نشده بود بنابراین پس از پخش سریال نظرسنجی صورت گرفت و معترضان نسبت به این سریال اعلام آمادگی کردند تا چگونگی استراتژی لازم نسبت به سازمان صدا و سیما در پیش گرفته شود.
لاریپور گفت: بسیاری از پزشکان در صدا و سیما با برنامههای عمومی پزشکی سعی در آگاه سازی مردم و شهروندان نسبت به مسائل تندرستی و سلامت دارند در حالی که هیچ یک از مشاغل چنین رویکردی تاکنون نداشته است.
او یادآور شد: اینکه ما جامعه پزشکی را از خطا و اشتباه مبرا بدانیم کاملا نادرست است و سازمان نظام پزشکی و نظام سلامت اجازه هرگونه نقد و انتقاد سازنده را به مردم و طنزپردازان میدهد اما کدام پزشکی، رفتار و حرکاتی همراه با لودگی دارد و در بیمارستان چوپانی و یا رقاصی میکند مگر اینکه مشاعر خود را از دست داده باشد. این سریال مملو از وهن و لودگی و کاهش ارزش آثار هنری است. واقعیت امر اینست که حتی برخی حرکات و لودگی را ما در نمایشهای رو حوضی هم نمیبینیم.
او در خصوص تعداد ثبت نام کنندگان در نظرسنجی سازمان نظام پزشکی برای اعتراض قانونی به پخش سریال «در حاشیه» از سیما گفت: تاکنون بیش از ۷هزار تن از پزشکان برای شرکت در این تجمع اعلام آمادگی کردهاند که یک چهارم جمعیت جزو برگزاری تجمع هستند که البته این ۲۰ درصد تنها حاضر به تجمع هستند. این تجمع در مخالفت با رویه صدا و سیماست و تنها نسبت به سریال نیست اما پخش این سریال آغازگر این اعتراضات بوده است.
او گفت: برهمین اساس در صورتی که مجوزهای رسمی از سوی مراکز ذی ربط دریافت شود زمان و مکان برگزاری تجمع متعاقبا اعلام خواهد شد.
رضا لاریپور در واکنش به پخش سریال در حاشیه به کارگردانی مهران مدیری گفت: در پی رویه نامناسب سازمان صدا و سیما در ۱۸ ماه گذشته نسبت به جامعه پزشکی کشور، سازمان نظام پزشکی طی دعوت اینترنتی از پزشکان کشور خواست در تجمع اعتراض آمیز نسبت به این سریال شرکت کنند.
او گفت: اگر دولت در نظام سلامت دستاورد مثبت و اقدامات چشمگیری انجام داده است و نسبت به آن مانور سنگینی در رسانهها ارائه میکند، جز با همت و فداکاری جامعه پزشکی امکان پذیر نبوده است در حالی که متاسفانه سریال جدید «در حاشیه» مملو از لودگی و غیر منصفانه و فارغ از هر گونه آثار هنری است و این روند باعث تخریب روابط بین جامعه پزشکی و بیماران می شود.
او با تاکید بر اینکه بارها از ابتدای دی ماه سال گذشته نسبت به این موضوع تذکر و نامه نگاری شده، ادامه داد: همچنین توضیح داده شد که این موجبات تخریب رابطه بین پزشک و بیمار خواهد شد و حتی بیش از آنکه پزشکان از سریال آسیب ببینند مردم و سلامت آنان متضرر خواهد شد. پس از آن نیز حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت نامهای ارسال شد که جناب حجت الاسلامپور محمدی به عنوان معاون سیما پاسخ داد.
سخنگوی سازمان نظام پزشکی گفت: همزمان از اعضای انجمنهای علمی تخصصی پزشکی دعوت و در سازمان نظام پزشکی جلسهای در این خصوص تشکیل شد و نتیجه این جلسه به رئیس شورای سیاستگذاری سیما منعکس شد؛ در نهایت اسم سریال و بخشی از سناریو تغییر کرد و در نامهها موکدا اعلام شد که تصاویر پزشکان غیر منصفانه و غیر قابل درک از سوی جامعه پزشکی است. در نهایت این سریال آغازگر اعتراضات بسیار زیادی از سوی پزشکان به سازمان نظام پزشکی شد.
لاریپور ادامه داد: این رویه صدا وسیما موجبات ناراحتی و آزردگی پزشکان را فراهم کرد. البته ما صبر کردیم که چند قسمت از سریال پخش شود، پس از آن واکنش نشان دهیم که این بار نامهای از سوی رئیس کل سازمان نظام پزشکی دکتر علیرضا زالی به رئیس سازمان صدا وسیما ارسال شد که این سریال نمیتواند کمک کننده باشد و اثری جز تخریب در رفع مشکلات جاری کشور نخواهد داشت.
او با اعلام اینکه هنوز از سوی سرافراز پاسخ و واکنشی نسبت به نامه دکتر زالی از سوی سازمان صدا وسیما اعلام نشده است، گفت: ما پرسش داریم چرا نسبت به سایر حرفهها و مشاغل سریال طنز ساخته نمیشود و آنان مورد انتقاد قرار نمیگیرند.
مشاور رئیس سازمان نظام پزشکی یادآور شد: مقام معظم رهبری بارها در جلسات شورای عالی نظام پزشکی و حتی در هنگام ترخیص از بیمارستان به تکریم و تقدیر از پزشکان کشور پرداختند، بنابراین من نمیدانم اقدامات و عملکرد جامعه پزشکی با کدام رویه جاری مملکت و یا با کدام دیدگاه مدبرانه رهبر انقلاب منافات داشته که این گونه سریالی تولید و پخش میشود، صدا وسیما در گذشته نیز با ساخت سریال «ثریا» و آمارهای مجعول و غیر واقعی سعی در ارائه اطلاعات و آگاهیهای نادرست به مردم داشته است.
وی تصریح کرد: ساخت این سریال سفارشی موجبات ناراحتی جامعه پزشکی را فراهم کرده است و حداقل آگاهی از قانون نیز در آن رعایت نشده بود بنابراین پس از پخش سریال نظرسنجی صورت گرفت و معترضان نسبت به این سریال اعلام آمادگی کردند تا چگونگی استراتژی لازم نسبت به سازمان صدا و سیما در پیش گرفته شود.
لاریپور گفت: بسیاری از پزشکان در صدا و سیما با برنامههای عمومی پزشکی سعی در آگاه سازی مردم و شهروندان نسبت به مسائل تندرستی و سلامت دارند در حالی که هیچ یک از مشاغل چنین رویکردی تاکنون نداشته است.
او یادآور شد: اینکه ما جامعه پزشکی را از خطا و اشتباه مبرا بدانیم کاملا نادرست است و سازمان نظام پزشکی و نظام سلامت اجازه هرگونه نقد و انتقاد سازنده را به مردم و طنزپردازان میدهد اما کدام پزشکی، رفتار و حرکاتی همراه با لودگی دارد و در بیمارستان چوپانی و یا رقاصی میکند مگر اینکه مشاعر خود را از دست داده باشد. این سریال مملو از وهن و لودگی و کاهش ارزش آثار هنری است. واقعیت امر اینست که حتی برخی حرکات و لودگی را ما در نمایشهای رو حوضی هم نمیبینیم.
او در خصوص تعداد ثبت نام کنندگان در نظرسنجی سازمان نظام پزشکی برای اعتراض قانونی به پخش سریال «در حاشیه» از سیما گفت: تاکنون بیش از ۷هزار تن از پزشکان برای شرکت در این تجمع اعلام آمادگی کردهاند که یک چهارم جمعیت جزو برگزاری تجمع هستند که البته این ۲۰ درصد تنها حاضر به تجمع هستند. این تجمع در مخالفت با رویه صدا و سیماست و تنها نسبت به سریال نیست اما پخش این سریال آغازگر این اعتراضات بوده است.
او گفت: برهمین اساس در صورتی که مجوزهای رسمی از سوی مراکز ذی ربط دریافت شود زمان و مکان برگزاری تجمع متعاقبا اعلام خواهد شد.
Tags: سازمان نظام پزشکی, سازمان صدا و سیما, اعتراض پزشکان, طنز پزشکی, نقد پزشکان
منبع: خبرآنلاین
مطالب مرتبط: رسانهها خطاها را به همه جامعه پزشکی بسط ندهند
نظام پزشکی خواهان تغییر نگرش سازمان صداوسیما شد
وزارت بهداشت به سریال طنز در حال ساخت صدا و سیما اعتراض کرد
نظام پزشکی به سریال طنز در حال ساخت صدا و سیما اعتراض کرد
هزاران پزشک نسبت به هجمههای صداوسیما معترضند
معترضین طنز صداوسیما منافع خود را در خطر میبینند
AV:
در حال بارگذاری برای پخش
![]()
ایردن | Irden
|
![]() دکتر حسن قاضی هاشمی، وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی در نامهای به رییس سازمان صدا و سیما دغدغههای خود را درباره پخش سریال طنز جدید مهران مدیری بیان کرد. در حال بارگذاری برای پخش
|
![]()
تابناک
|
یک کلاهبردار با لباس پزشک در «اتاق عمل» مجموعه تازه مدیری، ماجرای یک شیاد و کلاهبردار است که لباس پزشکی بر تن میکند و در یک بیمارستان حاضر میشود. همه کمدی نیز حول محور یک پزشک واقعی نیست، ولی ظاهراً شوخی با هیچ قشری در ایران ممکن نیست و حتی نوع مواجهه پزشکان به عنوان یکی از طبقات تحصیل کرده کشور با یک اثر کمدی نیز به مثابه یک اثر مستند است. پس از کشمکشهای فراوان بر سر پروژه تازه مهران مدیری، گزینه «اتاق سالمندان» از روی میز برداشته و تولید «اتاق عمل» قطعی شد تا مجموعه طنز تازه مدیری با لحنی رقیقتر به این سوژه بپردازد؛ اما آیا با رقیق کردن کمدی مدیری برای عدم اعتراض نهادهایی نظیر نظام پزشکی، چیزی از کمدی تازه مدیری میماند؟ باید صبر کرد و دید! تولید مجموعه نود قسمتی مهران مدیری برای تلویزیون به قسمت هفتم رسیده بود که همه چیز متوقف شد و این توقف علت مشخصی داشت. از یک سو اعتراضهایی درباره تولید این مجموعه با ارسال نامه نظام پزشکی مطرح شده بود و از سوی دیگر، تصمیمگیرندگان رسانه ملی که باید استمرار تولید این سریال تلویزیونی را با همان رویه گذشته تأیید میکردند، در حال تغییر بودند و به همین دلیل، پروژه مدیری عملاً در وضعیت تعلیق قرار گرفت. در راستای همین نامهنگاری نظام پزشکی بود که علیرضا زالی، رئیس کل سازمان نظام پزشکی، با اشاره به دیدگاه نظام پزشکی در زمینه سریال «اتاق عمل» ساخته مهران مدیری گفت: «ما مخالف طنز فاخر نیستیم، ولی باید شأن جامعه پزشکی نیز رعایت شود، به هر حال پزشکی ایران در دنیا به خصوص در منطقه، جایگاه ویژهای دارد و نامهای که درباره این سریال به مسئولان رسانه ملی نوشته شد، بر اساس درخواست انجمنهای علمی و پزشکی بود». وی با تأکید بر اینکه این گونه فیلمها و سریالها نباید جایگاه پزشکی کشور را تحتالشعاع قرار دهد، افزود: «ساخت سریالهایی بدون مشورت و کارشناسی نظام پزشکی و جامعه پزشکی، میتواند به توریسم سلامت ایران ضربه بزند، ولی سازمان نظام پزشکی آمادگی خود را جهت مشورت و کار کارشناسی، برای ساخت چنین سریالهای طنزی اعلام میکند». در واقع با نامه ارسال شده و گفتههای دکتر زالی، عملاً سریال مدیری در معرض این اتهام قرار گرفت که ممکن است شأن جامعه پزشکی را رعایت نکرده باشد و یا حتی به توریسم سلامت ایران ضربه بزند و این قدرت یک طنز تخیلی است که باید از ورود به آن به شدت جلوگیری کرد! شاید سوژههایی نظیر زیرمیزی پزشکان در این کمدی میتوانست به طور ویژه پرداخته شود، اما با این نامه چنین سوژههایی به زبالهدان رفت. ماجرا آنچنان بالا گرفت که تا چند روز پیش، بحث «اتاق سالمندان» مطرح بود و حتی جلسات برای تغییر سوژه سریال مدیری نیز مطرح شد؛ اما لوکیشن سریال مدیری که ماهیانه ۶۰ میلیون تومان هزینه در بر دارد و به لطف مخالفان این سریال برای مدتی خاک میخورد و همچنین سایر هزینههای پیش تولید، تغییر کامل سوژه سریال را دشوار ساخته بود و بنابراین قرار شد، پروژه «اتاق عمل» همچنان فعال باشد. البته این ملاحظه تازه به صورت جدی مطرح شده که طنز مدیری در این سریال رقیق شده و حساسیتهایی که نظام پزشکی دربارهشان پزشکان دارد، در «اتاق عمل» دیده شود که طبیعتاً اگر چنین اتفاقی بیفتد، از ارزش کمیک اثر به شدت کاسته میشود تا به توریسم پزشکی ایران و حریم پزشکان ثلمهای وارد نیاید! در همین راستا احتمالاً بخشهایی از هفت قسمت نخست که ضبط شده نیز با تغییر سناریو، مجدداً ضبط و آماده پخش میشود. مجموعه تازه مهران مدیری، ماجرای یک شیاد و کلاهبردار است که لباس پزشکی بر تن میکند و در یک بیمارستان حاضر میشود و در واقع همه کمدی نیز حول محور یک پزشک واقعی نیست؛ اما ظاهراً شوخی با هیچ قشری در ایران ممکن نیست و حتی نوع مواجهه پزشکان به عنوان یکی از طبقات تحصیل کرده کشور با یک اثر کمدی نیز به مثابه یک اثر مستند است و مؤثر در شأن پزشکان تعبیرش میکنند که دست کارگردانهای سینما و تلویزیون ایران را برای خلق یک اثر ماندگار بیش از پیش میبندد. به نظر میرسد، یکی از اموری که باید تلویزیون بر آن همت گمارد، فرهنگسازی برای درک مفاهیمی نظیر کمدی، ملودرام، تراژدی، مستند و... است، زیرا در کشورمان همه این مفاهیم یکسان تلقی میشود و تصور این است که باید در یک اثر سینمایی جدی یا کمیک، عملکردی مشابه فیلم مستند داشت و نعل به نعل مستندسازی کرد که این تصوری باطل و خلاف سینماست. انتشار تصاویر از این مجموعه تلویزیونی از سوی عوامل ممنوع شده و به همین دلیل، تصاویر بسیار انگشتشماری از این سریال انتشار یافته و تنها نمای قابل ارزیابی از آن، تیزر سریال است که به تازگی از شبکه سوم سیما پخش شده است؛ اما آیا همه دقایق این سریال، کیفیتی نزدیک به تیزرش را خواهد داشت؟ با قطعیت یافتن پخش «مرکزی در حاشیه» تازهترین مجموعه ۹۰ شبی مهران مدیری از ایام نوروز که به معنای بازگشت این کارگردان و بازیگران سینما و تلویزیون پس از پنج سال به تلویزیون خواهد بود، میتوان پیشبینی کرد، برگ برنده رسانه ملی در این روزها، همین مجموعه کمدی باشد؛ مجموعهای که مسیری دشوار برای تولید پیمود و انتشار بریدههایی از آن در روزهای اخیر، بینندگان را وجد آورده است. سریال تازه مهران مدیری که پیش از این با نام «اتاق عمل» شناخته میشد و قرار بود از شبکه پنج پخش شود، از ششم فروردین ۱۳۹۴ روی آنتن شبکه سه سیما میرود. بدین ترتیب، در شرایطی که سیروس مقدم نتوانست «پایتخت ۴» را به نوروز برساند و این مجموعه را برای ماه مبارک رمضان خواهد ساخت، اثر مهران مدیری را میتوان برگ برنده تلویزیون در نوروز قلمداد کرد و رساندن این مجموعه به نوروز را نیز در همین راستا تعبیر نمود. مهران مدیری سال ۱۳۸۸ و همزمان با قطعیت یافتن روند تولید «قهوه تلخ» و عدم توافق مالی تهیه کنندگان این مجموعه با تلویزیون، عملاً از آنتن حذف شد و در شبکه خانگی با این تجربه نیمهکاره و سپس مجموعههای «ویلای من» و «شوخی کردم» حضور داشت، تا اینکه در نهایت با حضور در برنامه تحویل سال ۱۳۹۲ در شبکه سوم سیما، خبر بازگشتش را با یک اثر تازه تأیید کرد و این گونه بود که روند پیش تولید مجموعه ۹۰ قسمتی «اتاق عمل» با متوسط زمان ۴۰ دقیقه برای هر قسمت آغاز شد. تولید مجموعه نود قسمتی مهران مدیری برای تلویزیون به قسمت هفتم رسیده بود که همه چیز متوقف شد و این توقف علت مشخصی داشت. از یک سو، اعتراضهایی درباره تولید این مجموعه با ارسال نامه نظام پزشکی مطرح شده بود و از سوی دیگر، تصمیمگیرندگان رسانه ملی که باید استمرار تولید این سریال تلویزیونی را با همان رویه گذشته تأیید میکردند، در حال تغییر بودند و به همین دلیل، پروژه مدیری عملاً در وضعیت تعلیق قرار گرفت. در راستای همین نامهنگاری نظام پزشکی بود که علیرضا زالی، رئیس کل سازمان نظام پزشکی، با اشاره به دیدگاه نظام پزشکی در زمینه سریال «اتاق عمل» ساخته مهران مدیری گفت: «ما مخالف طنز فاخر نیستیم، ولی باید شأن جامعه پزشکی نیز رعایت شود، به هر حال پزشکی ایران در دنیا به خصوص در منطقه، جایگاه ویژهای دارد و نامهای که درباره این سریال به مسئولان رسانه ملی نوشته شد، بر اساس درخواست انجمنهای علمی و پزشکی بود». با همه این معذوریتها، سریال تازه مهران مدیری با تغییر نام به «مرکزی در حاشیه» و همچنین تغییر بخشهایی از سناریو در ریل تولید قرار گرفت و مهران با تعداد قابل توجهی دوربین اقدام به تولید سریع این مجموعه کرد تا هفدهمین سریال مهران مدیری، بهترین برنامه محتمل نوروز ۱۳۹۴ باشد و احتمالاً رقیب کلاه قرمزی خواهد بود و با توجه به جنس متفاوت این دو برنامه، بهترین فرصت برای تکرار حضور گذشته این چهره توانمند در تلویزیون خواهد بود. |
![]()
آوا
|
نحوه ی عملکرد درست پزشکان شایسته ی تقدیر است.
ولی ایشان هم مانند دیگر مشاغل می توانند دچار خطا و اشتباه شوند. پوشیدن لباس سفید و گذراندن چندین واحد تخصصی و زیست شناسی برتری ای محسوب نمی شود ، اگر همراه با تقید و پایبندی به اخلاق پزشکی نباشد. بهتر است با توسل به هاله ی تقدس برای ایشان از معضلات و مشکلات احتمالی این قشر فرار نکنیم. در ضمن جناب مدیری در طی نزدیک به 2 دهه فعالیت هنری نشان داده اند که درک درستی از طنز و دیگر مقوله هایی که نامش رفت دارند. مشکلات در رشته پزشکی هست و ... با کتمان حل نمی شود. |
![]()
یک کارگردان
|
این وزیر بهداشت داره نخود هر آشی میشه و ایشان دیگه بیش از حد دارند صحبت می کنند. توصیه می کنم ایشون اول به مرکز تخصصی چشم پزشکی خود رسیدگی کنند و بعد هم کارشناسی کارهای وزارت بهداشت رو بکنند. خیلی از موضوعات مثل این مساله طنز، در صلاحیت ایشون نیست که اظهارنظر کنند. حتی دفاع از شان پزشکان هم اگر بتوان در این موضوع نامش را گذاشت، کار سازمان نظام پزشکی است نه وزارت بهداشت. کار وزارت خانه ایشان رسیدگی به بهداشت مردم، درمان بیماران و آموزش گروه پزشکی است. کجای قانون وزارت بهداشت به ایشون اجازه داده در کار فیلم سازی و امور هنری جامعه دخالت کنند؟ صرف این که کسی پزشک یا وزیر شد که نباید این اجازه را پیدا کنه درباره هر موضوعی به خصوص هنر هم بخواد اظهارنظر داشته باشه. شاهد هستیم که ایشون در هر موضوعی حتی ریزگردهای اهواز و بیماران یمنی بستری در تهران و خلاصه همه مسایل ریز و درشت کشور می خواهند نظری بدهند. حتی درباره کارهای وزارت بهداشت هم اجازه بدهند یک سخنگو یا معاون ایشان نظر بده نه این که همه جا خود وزیر سروکله اش پیدا بشه!! پس چه کسی این وزارت خانه عریض و طویل رو می خواد اداره کنه؟
آیا اگر منِ کارگردان در امور داخلی وزارت بهداشت نظر بدم که مثلا چرا قائم مقام ایشون که بعد از وزیر جانشین اوست رشته اش جغرافیاست، دخالت بیجا نخواهد بود؟ اجازه بدید هرکس کارشو بکنه و طوری نشه که با دخالت افراد نامربوط در امور تخصصی، ارزش های جامعه دستخوش اضمحلال بشه. در این صورت دیگه سنگ روی سنگ بند نمیشه! امیدوارم این نظر من خط قرمزی رو رد نکرده باشه که مانع انتشارش در سایت شما باشه. |
![]()
دکتر مجید پویا
|
دکتر مجید پویا در نوشتاری کوتاه در حاشیه پخش سریال در حاشیه که از شبکه ۳ سیما درحال پخش است به گوشزد کردن بخشهایی از زندگی جامعه پزشکی پرداخت که می تواند سوژه ای مناسب برای طنز پرداز اجتماعی باشد. با سلام خدمت هنرمند عزيز جناب آقاى مهران مديرى ضمن آرزوى سلامتى براى شما و خانواده محترم و تبريك سال نو بعنوان يك بيننده و البته پزشك ميخواهم در مورد برنامه طنز جديدتان نظرم را بيان كنم. پيش از هر چيز از شما متشكرم كه بر لبان اين مردم خنده وبر قلبشان شادى مى آفرينيد اين مردم لايق شادى و شادمانى هستند و هر كسى در اين راه قدم بردارد قابل تقديراست و احساس شما را هم در قبال ديدن شادى مردم درك مي كنم چون ما پزشكان هم با اين احساس آشنايى ديرينه داريم و البته اگر هم مجبوريم گاه با ايجاد درد و رنجى بيمارى را در مسير بهبودى قرار دهيم اما همواره هدف نهايى اين عمل بازگرداندن سلامتى و خوشحالى به اين عزيزان است. از شما ممنونم و راضى هستم كه بخشى از زواياى يك حرفه را به شكلى كاريكاتورى بزرگ كرديد و خواستيد بنابر اقتضاى حرفه خودتان برنامه اى بسازيد و ارتزاق كنيد و البته شادى و لبخند را بر گوشه لبى بنشانيد اما من هم مثل شما حرفه ام به گونه اى است كه بر خودم واجب ديدم به شما هنرمند گرامى زواياى ديگر اين حرفه را ياد آورى كنم كه قطعا خنده آورتر وطنز گونه تر است ومطمئن هستم اگر از اين نكات اطلاع داشتيد ميتوانستيد قطعا برنامه پربارتر و شادترى مى ساختيد، لذا ضمن دعوت از شما براى ديدار نزديك با جنابعالى توجه شما را به اين سوژه هاى طنز كه سالها از سوى بسيارى از همكاران مسئول گروه پزشكى هم كتمان ميشد و به گونه اى مشابه با شما بجاى رسيدگى به آن بخش هاى كوچك ديگر و آلوده ساز حرفه پاك ما را كاريكاتور گونه نشان مي دادند، جلب مي كنم و البته مطمئن هستم هنرمند مسئول و داراى دغدغه اجتماعى چون شما حتما به آن خواهيد پرداخت. و اما سوژه هاى طنز: در نظر بگيريد يك گروه از افراد پرتلاش و سختكوش را (شامل گروه هاى پزشكى و پرستارى و...) از ساير فارغ التحصيلان دانشگاهى جدا كنند و آنان را به زور و با يا بدون كمترين امكانات به مناطقى محروم بفرستند واين افراد سالهاست كه با رويى خوش و احساس غرور وعشق به خدمت بروند ولذت ببرند، چرا؟ چون براى مردم شادى وامنيت مى آفرينند، ولى بقيه فارغ التحصيلان همين مملكت بروند دنبال كار و تشكيل زندگى خودشان! سوژه دوم اينكه سالهاست اين پزشكان پس از ورود به دوره تخصصى و بر دوش گرفتن باراصلى درمان در سيستم دولتى و رساندن خدمات درمانى به اين مردم شريف حتى خودشان را بيمه تامين اجتماعى نكنند و حقوق چندين مرتبه زير خط فقر بگيرند و باز هم خوشحال و فعال باشند ! سوژه سوم اينكه شبى وارد بخش درمانى بيمارستانى مي شويد كه حدود سى بيمار بسترى دارد و فقط سه يا چهار پرستار بايد به همه اين بيماران خدمت رسانى كنند و اگر خداى ناكرده اين بشر جايزالخطا اشتباهى بكند هم خودش و هم پزشك مسئول بايد پاسخ تمام اين سلسله معيوب روند درمانى را يكجا بدهد و ديگر كسى نيست كه بگويد بله واقعا با اين كاستى ها كارى غير ازاين نمى شد انجام داد! سوژه چهارم فرض بفرماييد شما كارمند يك سازمان دولتى هستيد و بابت انجام كارتان شش ماه بعد حقوق بگيريد تازه بدتر از آن در بخش خصوصى يا مطب يا داروخانه خود كار ميكنيد و اگريك روز دير كرد در ارسال ليست بيمه داشته باشيد جريمه مالى مى شويد ولى كاركرد و دسترنج قانونى شما ماهها در سازمان بيمه گر بدون پرداخت سود بلوكه ميگردد و اين واقعا خنده آور و البته سوزناك است! سوژه پنجم اينكه در يك نگاه كلى به جامعه حرفه اى شما به چشم جامعه اى مادى و پول دوست نگاه كنند و نگويند كه حق الزحمه انجام يك جراحى اورژانس براى بيمار مبتلا به آپانديسيت حاد در نيمه شب در بيمارستان دولتى تا همين سال قبل كه بقول برخى زير ميزى رايج بود در اكثريت شهرهاى كشور كه فاقد بخش خصوصى هستند حدود سى هزار تومان پس از گذشت شش ماه بوده واكنون قرار است به نود هزارتومان برسد كه شما بتوانيد در مقايسه با تعرفه ساير گروه هاى تحصيل كرده و حتى تحصيل نكرده با بار مسئوليتى غير قابل تصور براى پزشك آن را سوژه طنزى بسازيد تا شايد بر لب جامعه پزشك وپرستار اين مملكت هم لبخندى بنشانيد! مهران مديرى عزيز اگر چه سوژه ها زياد است ولى ما همچنان هوادار هنرمندان زيرك و باهوشى هستيم كه با مطالعه عميق و مشورت كارآمد مشكلات جامعه را در معرض ديد و قضاوت و البته چاره انديشى بگذارند واميدواريم شما نيز بر اين صراط بمانى . شادى و سلامتى شما را آرزومندم و منتظر ديدارتان در شهر كوچك و زيبايم تنكابن (شهسوار) در استان مازندران هستم. ارادتمند دكتر مجيد پويا نظام پزشكى ٣٣٤٠٦ سایت سازمان نظام پزشکی یکشنبه ۹ فرورین ۱۳۹۴ |
![]()
آوا
|
اگه همه چی خوبه و ما خوشبختیم و مشکلی نیست، پس چه جای نگرانی از یک برنامه ی طنز؟!
قضاوت درست رو بگذارید به عهده ی مردم و شمایی که درست و خداپسندانه عمل می کنید اجرتان با خدا... |
![]()
آیرج کی پور | Keipour
|
سریال « در حاشیه»
*تهیه تومار علیه یک سریال، تیشه است و دست هنربیز فرهاد و فرق سرش. شهروندی با امضاء«یک کارگردان» مطلبی در ایردن نوشته است که با این جمله شروع میشود: «این وزیر بهداشت داره نخود هر آشی میشه». گویا وزیر بهداشت در باره سریال «در حاشیه» مهران مدیری نظر داده است و این سبب رنجش «یک کارگردان» را فراهم کرده است. از نوشتار این گونه درک کردم. 1)چرا نام این کارگردان در ایردن نوشته نشده است؟ تا کی میخواهیم «مرموز بازی» در بیاوریم؟ «نامه رسیده...» ، «یک خواننده...» «یک کاسب...» و ... به همکاران ایردنی پیشنهاد میکنم نقطه پایان به این روش بگذارند. شفاف سازی سدی است در برابر دروغ، ریا و افساد در کار. یکی از گامهای نخستین برای رسیدن به جامعه ای سالم، پرهیز از ایجاد زمینه های بروز ابهام است. اگر شهروندی شجاعت ندارد با نام حقیقی اش نوشته اش را امضاء کند باید یاری اش داد از « هراس درون» رهائی یابد نه این که با انتشار نوشته اش با نام مستعار به این هراس و مبهم گوئی دامن بزنیم. اگر نام حقیقی این کارگردان نوشته میشد، دست کم میتوانستیم با گفت و شنود با این شخص حقیقی به نتیجه ای قابل توجه برسیم. 2)دیکتاتوری گروهی، مخوفتر از دیکتاتوری فردی است. «بگیرید، ببندید، سانسور کنید، کور شوید، دور شوید، گم شوید...» که چه؟ شهروندی به خود اجازه داده است در باره قشر اجتماعی، یک صنف، یک نوشتار، یک سخنرانی ، یک انجمن و یک جامعه دیدگاه یا برداشتش را با زبان ادب، هنر و ... بیان کند. تهیه تومار علیه سریال « در حاشیه»، تیشه است و دست هنر بیز فرهاد و فرق سرش. هر شهروندی به حکم انسان بودن حق دارد دیدگاهش را در باره آن چه در پیرامونش یا درونش میگذرد با هر زبانی که می تواند بیان کند. جامعه ای سالم است که آزادی بیان توسط نهادهای هدایت گر یا تاثیر گذار تامین شده باشد. پزشکان ما زمانی میتوانند صنف خود را مترقی بدانند که از اصلهای آزادی و از این میان آزادی بیان دفاع کنند- حتی اگر گاه از این گذر رنجی ناعادلانه تحمل کنند- نه تنها وزیر بهداشت که تحصیل کرده دانشگاه است بل که فرد تحصیل نکرده آن سوی کوه ناپیدا هم حق دارد دیدگاهش را در باره هر آن چه میشنود و و هر آن چه میبیند و از این میان جامعه پزشکی و سریال «در حاشیه» بیان کند. گاه شخصی نظری میدهد که کارشناسانه و پخته نیست. بسیار خوب. شهروندان میتوانند بپذیرند یا نپذیرند ولی هیچ کس حق ندارد سدی در برابر اندیشه انسان به پا کند. کهکشان بی کرانه توانائیهای انسان را نمی توان به بند «مدرک تخصصی» کشید به ویژه آن جا که سخن از هنر است. 3)خوب بود «یک کارگردان» مینوشت به راستی در کجای جایگاه قضاوت نشسته است که با این محکمی میگوید:«خیلی از موضوعات مثل این مسئله طنز در صلاحیت ایشون نیست». اگر رفتن زمستان و آمدن بهار را- تغییر را- پذیرفته ایم چرا نپذیریم که به راستی ما انسانهای خوش شانسی هستیم که در یکی از نادر گردشهای کیفی تکامل انسان زندگی میکنیم. هر ساعت از عمر انسان فعلی برابر عمر یک سده انسان چند هزار سال پیش است. تا همین 20 سال پیش برای نوشتن یک مقاله دانشجوئی میبایست دو ماه لابلای دهها کتاب را گشت و امروز با یک « کلیک» آن قدر سند بیرون میریزد که انسان دست بر سر میماند. در چنین برهه ای فرزند زمان خود بودن یعنی پذیرش معیارهای نوین زیست اجتماعی و طبیعی. وگرنه نئاندرتالی هستم در سده 21 میلادی! حال «یک کارگردان» عزیز. آیا به خود حق میدهید به یک پزشک بگوئید یک اثر هنری را نقد نکن چون کارشناس نیستی؟ پاستور کاشف نامدار فرانسوی پزشک نبود. زمانی که در پژوهشهایش به وجود میکروارگانیسم در پیدایش چرک پی برد، بسیاری از پزشکان خواهان محاکمه اش به علت دخالت در امور پزشکی شدند!. نمونه ای دیگر: سرود ای ایران با نام دکتر گل گلاب آمیخته است. اگر در زمان سرایش، دکتر خانلری یا استادان دیگر به گل گلاب اعتراض میکردند و میگفتند که در کار تخصصی ادبیات دخالت نکند، امروز شما چه قضاوتی در باره کار این بزرگان داشتید؟ شهروند کارگردان، آیا منطقی است شما در این دوران شتابناک دگرگون شونده ای که انسان ارجی و اندیشه اش ارجی نوین یافته است به یک پزشک بگوئید حق ندارد در باره طنز نظر بدهد چون کارشناس نیست؟ . فکر میکنم میبایست منطقی تر برخورد کرد. 3)مهران مدیری کارگردان با هوشی است ... قسمت ششم «در حاشیه» را دیشب دیدم. خوشم نیامد و به زور تحملش کردم. به نظرم این بخش سطحی و درهم ریخته آمد. حتی استحکام «شوخی کردم» و مرد هزارچهره را هم نداشت تا چه رسد به برره. لازم است همه قسمتهای سریال را دید و سپس این کار مهران مدیری را نقد و بررسی کرد. مهران مدیری، روزی تحصن نمایندگان دوره ششم را به ناروا به سخره گرفت. کاری کاسب کارانه که بوی سیاست کاری میداد ولی همین مهران مدیری پس از آن کارهای خوبی از خود به یادگار گذاشته است. در آخرین کاری که از او دیدم ( شوخی کردم...» به راستی توانسته بود با هوشمندی افتادن سیب از درخت و پی بردن نیوتن به وجود جاذبه را با ( آن کس که نداند و نداند که نداند...» و ضرب المثل«نرود میخ آهنین در سنگ» درهم بیامیزد و انسان را به فکر وادارد. پس نباید شتاب زده با یکی دو قسمت سریال در کار این گروه هوشمندی که این سریال را ساخته اند قضاوت نهائی کرد. سریال را تا انتها باید دید. چه موافق چه مخالف نمی شود کتمان کرد که هر چند عبوسانه با این سریال برخورد کنیم سرانجام خنده بر لب هامان و گاه تا آشکار شدن 32 دندان خواهد نشاند. مهران مدیری مانند هر شهروند دیگر حق دارد دیدگاهش را در باره جامعه پزشکی با هر وسیله ای که میتواند بیان کند. جامعه پزشکی نمیتواند بگوید مهران مدیری و گروه همکارش نمیتوانند و نباید در باره پزشکان ایران نظر بدهند. بر عکس ما نیز مانند بسیاری از جامعه های دیگر باید از هنرمندان دعوت کنیم در باره ریزترین بخش فعالیت پزشکان با زبان هنری نظر بدهند. حتی نارسائیها و تخلفهای برخی از پزشکان را که خدشه بر کار شرافتمندانه پزشکان دیگر میشود آشکار کنند تا بشود راهی برای درمان این آسیب پیدا کرد. 4)در ساعت 10 صبح امروز کانال ماهواره ای NEXT-1 کلیپی در باره قلیان با عنوان «زغال چی» پخش کرد که در آن میخواند: خدایا من به هر محفل، غریبم * ندارم میل دارو، کو طبیبم طبیبم صرف کار ساخت و سازه * منم آلوده دود دوسیبم آیا باید علیه این کلیپ و کلیپ های دیگر هم امضاء جمع کرد؟ با پنهان سازی زخم، مرگ سازواره را رقم زده ایم. دکتر آیرج کی پور 12 فروردین 1394 |
![]()
علی راد | Rad
|
جناب آقای دکتر کی پور گرام،
از نوشتار شما که طبق معمول بسیار متین و سنجیده به موضوعاتی پرداخته اید سپاسگزارم. به نظر می رسد بخش اول فرمایشات شما جایگاهش اینجا نباشد. در تریبون آزاد چند موضوع به «نقد رفتار ایردن» اختصاص دارد. ولی چون شما ترجیح داده اید در کنار موضوع «انتقاد به طنز صداوسیما» نظرتان را مطرح کنید بدون تغییر در همین جا منتشر شد. فرموده اید: "چرا نام این کارگردان در ایردن نوشته نشده است؟" "به همکاران ایردنی پیشنهاد میکنم نقطه پایان به این روش بگذارند" گمان می کنم مطلع باشید که معمولن کمتر کسانی با «ورود به ایردن» نظرات خود را در تریبون آزاد و یا زیر مطالب می نویسند. ایردن نمی تواند مشترکان و کاربران را از نظرات متنوعی که ولو بدون معرفی نویسنده مطرح می شود محروم کند. خود جنابعالی هم تا کنون حتا یک بار با ورود به ایردن پاسخ هایتان را مرقوم نفرموده اید. مطالبتان را با ایمیل می فرستید و یک همکار ایردن به دلیل احترام ویژه شخص شما و اعتبار بالای کلامتان، خود با نام شما وارد شده و مطالب ارسالی را در تریبون می گذارند. بزرگانی چون دکتر افتخاری و دکتر سندوزی هم در بسیاری موارد چنین می کنند و ایردن وظیفه دانسته که خود کار را تکمیل کند و نام گوینده (نگارنده) را به مطلب بیافزاید. اما کاربران عادی ایردن معمولن قابل شناسایی نیستند. البته در بسیاری موارد می توان حدس زد که چه کسی فلان مطلب را گذاشته ولی نه اطمینان داریم و نه اجازه اش را که شخص گوینده را معرفی کنیم! این رفتار کاربران می تواند به محدودیت های فنی اشخاص یا ایردن و شاید هم گرفتاری های شخصی و احیانن کمبود وقت مربوط یاشد. از طرفی بیشترین نظراتی که در تریبون های نه تنها ایردن، بلکه در اغلب فروم های فارسی زبان عرضه می شود، می دانم که می دانید: بی نام یا با نام مستعار است. این یک مشکل فرهنگی است که نه ایردن و نه هیچ پایگاه مجازی دیگری قادر به حل آن نیست! راه حل های شما عالی و البته ایده آلیستی است و شاید برای سازمان هایی چون صداوسیما، آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و سازمان های مبلّغ و مرشد فراوان موجود در کشور ممکن باشد نه سایت کوچکی در حوزه مسایل صنفی دندان پزشکی. این موضوع نیازمند فرهنگ سازی وسیع و درازمدت است که از توان و دغدغه حرفه ای ما خارج است. ضمنن چون شما علاوه بر دندانپزشک بودن، ادیب شایسته ای هستید و می دانم حرف حرف کلام برایتان مهم است عرض می کنم که: در ایردن تا کنون سعی شده «نقاط آغاز» داشته باشیم و به «نقطه پایان» اندیشه یا اقدام نکرده ایم. در جامعه و فرهنگ ما به قدر کافی «نقطه پایان»گذاری هست، تلاش ما «آغاز» است و «اصلاح» و «تداوم»... "اگر شهروندی شجاعت ندارد با نام حقیقی اش نوشته اش را امضاء کند باید یاری اش داد از «هراس درون» رهائی یابد" "میتوانستیم با گفت و شنود با این شخص حقیقی به نتیجه ای قابل توجه برسیم" قضاوت و تشخیص افتراقی شما مبنی بر «هراس درونی» نویسنده را نیز منصفانه نمی دانم و در این «پنهانکاری» یا «غفلت» می تواند عوامل بسیاری دخیل باشد که همه قابل احترام است. شاید اصلن این شخص مایل یا قادر به «گفت و شنود»ی که پیشنهاد کرده اید نباشند. ما حدس می زنیم که چه بزرگواری نظر را نوشته اند که این احتمال عدم امکان گفت و شنود را مطرح کردم... نظرات شما بسیار متین و قابل استفاده است، ولی بهرحال خود شما هم اظهارنظر این کاربر محترم را در جای دیگری از کلام خود تایید کرده اید که هر کس هر نظری دارد ،حق دارد بیان کند: "فرد تحصیل نکرده آن سوی کوه ناپیدا هم حق دارد دیدگاهش را در باره هر آن چه میشنود و و هر آن چه میبیند ... بیان کند" با سپاس از شما، |
![]()
دکتر علی نصر اصفهانی
|
ریاست محترم سازمان نظام پزشکی ایران من به اعتراض شما معترضم!
رياست سازمان نظام پزشكي ايران، در خبرها خواندم که به پخش سریال «در حاشیه» به دلیل ترویج بياعتمادی بیماران نسبت به پزشکان اعتراض کردهاید و برای تجمع اعتراضی پزشکان فراخوان دادهاید. من بهعنوان عضوی از نظام درمان و سلامت ایران که هم در فضای داخل از ایران تحصیل و کار کردهام و هم در خارج از ایران در محیطهای دانشگاهی و تحقیقاتی مشغول بودهام، با خواندن چنین فراخوانی و چنین نامه اعتراضی، نهتنها متاسف شدم بلکه به چنین رویکردی اعتراض دارم. بدونشک اقدام شما در مقام مسئول این سازمان و در راستای صیانت از شأن و جایگاه پزشکان خادمی بوده است که برای سلامت بیماران همواره تلاش کردهاند اما ایکاش به جای انکار وجود معضلات موجود در نظام درمانی ایران و حذف و نادیده گرفتن انتقادات که میتواند به صورت اغراقآمیز و طنز عنوان شود، آستانه تحمل خود را بالا میبردیم و به فکر پیدا کردن مشکلات موجود در نظام سلامت و درمانی که خود به شدت بیمار است، میپرداختیم. مسلما کسی منکر زحمات و تلاشهای پرسنل درمانی کشور ازجمله پزشکان عمومی و متخصص نیست و بهعنوان عضوی از این مجموعه، کاملا واقف به مصائب و دشواریهای پیمودن مسیر بغرنج تحصیلی و حرفهای پزشکی هستم و بخشی از مشکلات موجود در نوع رابطه پزشک - بیمار را نیز از جانب بیماران و مراجعین به مراکز درمانی میدانم. اما نقدهای بسیاری هم به نحوه نظارت بر عملکرد پزشکان، به نوع برخورد و رعایت اخلاق پزشکی و حقوق شهروندی بیماران، به رویه و رویکرد پدرسالارانه نظام درمانی ایران که پزشک خود را قیم و مالک جان بیمار میداند، به نقصهای موجود در سیستم ارجاع و درمان بیماران، به میزان درآمد و حقوق دریافتی پزشکان در مراکز دولتی و تعرفههای پایین که منجر به آفت «زیر میزی» شده است، به نحوه بسیار غلط پذیرش دانشجویان پزشکی در دانشگاهها که صرفا براساس نمره کنکور است و نه ویژگیهای شخصیتی و مهارتهای بین فردی و رفتاری، به عدم وجود امکانات کافی در شهرهای کوچک، روستاها و دهها مثال دیگر از وجود ناهنجاریهای متعدد در این مجموعه وجود دارد که میتوان اشاره کرد. بدونشک نظام سلامت و درمان از مهمترین ارکان هر جامعهای است که تحتتأثیر مستقیم شرایط اقتصادی، اجتماعی و همچنین سیاسی آن جامعه شکل میگیرد. در نحوه عملکرد و کارآیی نظام سلامت هم عوامل متعددی دخیل هستند که درنهایت این میزان رضایت یا عدم رضایت عمومی است که موفقیت نظام درمانی را معین میکند. واقعیت این است که آنچه باعث بياعتمادی بیماران نسبت به تیم درمانگر میشود پخش شدن یک یا چند سریال از صداوسیما نیست، بلکه آنچه که اعتماد مردم را خدشهدار میکند نوع تجربهای است که پس از مراجعه به بیمارستانها و درمانگاهها و مطبهای پزشکان به دست میآورند. البته میزان رضایت عمومی مردم از یک سو و از سوی دیگر میزان رضایت شغلی پرسنل شاغل در سیستم بهداشت و درمان یک کشور، دارای رابطهای متعاقب و دوطرفه است. براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) یک نظام سلامت با عملکرد مناسب نیاز به یک مکانیسم قدرتمند مالی، نیروی کار مجرب با درآمد خوب، اطلاعات و معلومات قابل اعتماد جهت اخذ تصمیمات بهینه مدیریتی و سیاسی و درنهایت تجهیزات، امکانات و تکنولوژی پیشرفته برای ارایه خدمات درمانی دارد. قطعا نباید فراموش کرد که اجزای تشکیل دهنده نظام سلامت و خدمات درمانی محدود به پرسنل پزشکی و پیراپزشکی نیست بلکه میتوان نظام سلامت را مثلثی دانست که یک ضلعش را پرسنل آن، یک ضلعش را دانشگاهها و بیمارستانهای آموزشی و مراکز تحقیقاتی و آموزش دهنده و ضلع سومش را مردم و بیماران تشکیل میدهند. در مرکز این مثلث نیز نهادهای مدیریتی و سیاستگذاری ازجمله سازمان نظام پزشکی ایران قرار گرفتهاند که میتوانند مستقیما بر بهبود عملکرد هرکدام از اضلاع فوق اثرگذار باشند. و البته در تشکیل نظام سلامت با کارآیی بالا و جلب رضایت عمومی تمام اجزای فوق نقشی کلیدی برعهده دارند و نمیتوان تنها به یک بخش آن، یعنی پرسنل پزشکی تمام نقد را وارد کرد. اما انتظار میرود که به جای درخواست حذف یک سریال تلویزیونی، حتی اگر اجحاف و اغراقی هم در آن صورت گرفته باشد، با رویکردی انتقادپذیر به قبول وجود ناهنجاریها بپردازیم و درجهت رفع مشکلات و بهبود وضع نظام سلامت و درمان مطالعه، برنامهریزی و اقدام کنیم. با انکار آنچه منجر به تولید یک بياعتمادی عمومی و بعضا غیرمنصفانه نسبت به جامعه پزشکی ایران شده است نمیتوان اعتماد را به افکار عمومی بازگرداند. شهروند |
![]()
دکتر فریبا کرامت | Keramat
|
مطالب اين قسمت از تريبون آزاد را خواندم.
ضمن تبريك سال نو به همه مديران محترم ايردن و كاربران گرامى، كاربران نظرات متفاوتى را مطرح كرده اند و هریک بر اساس شخصیت خود، با بيان و كلماتی متفاوت، كامنت هاىی گذاشته اند. به نظر من مشكل اصلى در اینجا، ساخت طنز و چگونه خندان مردم نيست. آقاى مهران مديرى آدم هوشمندی است و حجم وسيعى از اطلاعاتى را كه كسب كرده و به طنز كشيده، يا خود مشاهده كرده، يا از مردم همین جامعه شنیده و یا از خود پزشكان كسب كرده است. ما منكر وجود مشكلات در سيستم بهداشتى و درمانى كشور نيستيم. وزير بهداشت، بارها خود در این باره صحبت كرده، راه حل هايى را پيش رو گذاشته و طرح سلامت نوين نیز در حال اجرا است. به نظر من هر كسى مى تواند هر مطلبی اعم از نوشتار، گفتار یا برنامه صدا یا سیما را در حد اطلاعات و ديدگاه خود نقد كند و اين حق نقد را نباید از كسى گرفت. اگر در جامعه پزشكى افرادى از گروه پزشكان به مسئله اى انتقاد دارند، اين وظيفه نظام پزشكى و وزير بهداشت است كه اين انتقاد يا انتقادات را به گوش مسوولين برسانند. نظام پزشكى يك انجمن صنفى مجزا از وزارت بهداشت است و هر دو بايد در زمینه دفاع از سلامت و بهداشت جامعه (مردم) و همچنين جامعه پزشكى قدم بردارند ولى مسووليت اصلى با وزارت بهداشت است. عملكرد و كارآرايى وزارت بهداشت بسيار بسيار مهمتر است. معلوم است كه بايد وزير بهداشت اظهار نظر كند. اما در مورد سريال طنز "در حاشيه" تا بحال يازده قسمت آن را ديدم و ضمن این که خنديده ام، افسوس هم خوردم كه بعضى از زوايايى كه به صورت اغراق آميز به طنز كشيده شده، اصلا وجود خارجى ندارد. من کارگردان نيستم ولى ذهنم به این مشغول شده که آيا فقط بايد جنبه هاى منفى يك شغل و يا يك خدمت به طنز كشيده شود و يا جنبه هاى مثبت خدمات را هم مى توان با طنز بیان کرد؟ يكى از كاربران پزشك جنبه ها و زواياى ديگر جامعه پزشكى را اظهار كرده اند، ولى چرا اين زوايا از چشم گارگردانى چون مهران مديرى ديده نشده -و يا شايد ديده شده و باید صبر کرد- اينست كه بعضى از مشكلات را مردم مشكل خود پزشك مى دانند. مثلن اينكه پزشك وقتى فارغ التحصيل مى شود كجا كار كند يا نكند، درامدش چقدر باشد كافى است يا نيست، بتواند ازدواج كند يا نكند، بتواند تشكيل خانواده بدهد يا ندهد، ..... مردم رفتار حرفه ای پزشكان را مى بينند: پول ويزيت، مدت زمانى كه پزشك برای معاینه صرف مى كند، رفتار با بيمار، تشخيص بيمارى و در نهايت نسخه تجويزى و پیگیری روند درمان. اگر با كمترين هزينه و كوتاهترين زمان بیمار خوب شود، ان پزشك خوب است و گرنه موضوع فرق مى كند. البته اين طبيعت انسان است اكثر ما همينطور هستيم انچه را كه با چشم مى بينيم و برايمان ملموس است، تجزيه و تحليل مى كنيم ولى هميشه همه واقعيت ها قابل ديدن و لمس كردن نيستند افرادى كه اطلاعات پزشكى ندارند و در اين شغل نيستند نمى دانند درد جامعه پزشكى چيست؟...محصل كه بودم هر اتفاقى كه مى افتاد ديگران مى گفتند تو اين مدرسه به شما ياد ندادند...... ، انگار هميشه معلمان مسئول تربيت ما بودند و هستند! اين مطلب را هم به جرات مى توانم بگويم كه در جامعه ما، قشرى كه بيشتر از همه مورد حمله قرار مى گيرد، پزشك است. اين همه بازاريان و مشاغل آزاد كه در بعضى از آنها، با كمترين تحصيلات بالاترين درآمد را دارند و كمترين ماليات را مى دهند ولى كمتر در جامعه به اين اقشار اعتراض مى شود. از نمايشگاههاى اتومبيل تا بنگاه هاى املاك، واردات و صادرات و...بعضى از سازمان هاى دولتى و نيمه دولتى و... همه اينها درآمدهاى كلان با كمترين ماليات را دارند ولى آنقدر بر سر زبانها نيستند. حتما مى فرماييد چون با جان انسان ارتباط مستقيم ندارند. بله پزشكان با جان انسان ها سروكار دارند و بايد به خاطر خدماتى كه با جان ودل ارائه مي دهند بيشترين احترام در جامعه را نیز داشته باشند. چرا اينطور نيست؟! .... مردم آگاه بهتر از من مى دانند چرا؟ اين سريال با آنكه طنز است، ولى پخش آن به جامعه پزشكى بيش از تفكرى كه الان در بين مردم وجود دارد، ضرر نمى زند چون جامعه هم همينطور فكر مى كند. تا تفكر مقامات بلندپايه و مسوولين وهمچنين مشكلات جامعه پزشكى حل نشود، چه اين سريال ها باشد و چه نه، ديدگاه مردم عوض نخواهد شد. مردم تمایل دارند خدمات بهداشتى و درمانى رايگان با كيفيت بالا و قابل دسترس در تمام نقاط ايران بدون هيچ اجحافى داشته باشند كه اين حق ایشان است. حالا چه بر سر پزشكان، دندان پزشكان ، كاركنان خدمات پزشكى بيايد يا نيايد مشكل مردم نيست، مشكل مسوولين نظام مى باشد! به اميد فردايي بهتر و پربارتر Sent from my iPad |
![]()
ایردن | Irden
|
خبرگزاری مهر اظهارنظر صریح برخی نمایندگان، شامل سخنگوی هیات رییسه مجلس شورای اسلامی درباره سریال طنز صداوسیما را به شرح زیر گزارش کرده است: تعدادی از نمایندگان مجلس در گفتگو با روابط عمومی رسانه ملی، تقسیم بندی برنامه های رادیو و تلویزیون را در دو بخش مناسبتی در ایام فاطمیه و شاد و مفرح در نیمه دوم تعطیلات نوروز هوشمندانه و قابل تقدیر خواندند. نماینده مردم آمل در مجلس شورای اسلامی گفت: صداوسیما در ایام نوروز همه مخاطبان خود را راضی نگهداشت. عزتالله یوسفیان ملا با تشکر از ریاست سازمان صداوسیما و همه همکاران رسانه ملی گفت: صداوسیما با توجه به کاهش اعتبارات و بودجه کم موفق شده است در ایام نوروز ویژه برنامههای بسیار خوبی را روی آنتن ببرد.نماینده مردم آمل در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه خود و خانوادهاش در ایام نوروز بیشتر سریالها و ویژه برنامههای نوروزی را نگاه کردهاند گفت: مجموعه موفق «در حاشیه» مهران مدیری از سریالهای بسیار خوب و در واقع بازگوکننده درد دل مردم است و بخوبی توانسته معضلات و مشکلات بهداشتی و درمانی جامعه ما را با زبان طنز مطرح کند. صفر نعیمی زر ، نماینده مردم مرزنشین آستارا در مجلس شورای اسلامی هم ویژه برنامههای نوروزی امسال صداوسیما را بسیار خوب توصیف کرد و گفت: ویژه برنامههای نوروزی رسانه ملی اعم از سریالها، فیلمهای سینمایی، گزارشها مستند ها و برنامههای ورزشی بسیار عالی بود و در واقع رسانه ملی نمره قبولی گرفت. نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی همچنین گفت: مجموعه تلویزیونی «در حاشیه» از مجموعههای موفق سازمان صداوسیما در ایام نوروز امسال بود که مردم از این سریال رضایت داشتند. عبدالرضا مصری، نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی با قدردانی از رییس و کارکنان صداوسیما به خاطر تولید و پخش برنامههای نوروزی در سال ۹۴، گفت: انصافاً ویژه برنامههای رسانه ملی در نوروز امسال بسیار خوب و مثبت بود بطوریکه همه از برنامههای نوروزی رضایت داشتند. وی با بیان این مطلب که برنامههای نوروزی به ویژه سریالهای شبکههای ۱، ۲ و ۳ سیما در ایام نوروز بسیار خوب، شاد و باطراوت بوده است، گفت: مردم سریالهای رسانه ملی را با علاقه نگاه میکنند. مصری مجموعه «در حاشیه» را نیز از مجموعه های تلویزیونی موفق در تلویزیون دانست و گفت: این مجموعه جایگاه خوبی در بین مردم پیدا کرده است. بهروز نعمتی نماینده مردم اسدآباد همدان در مجلس شورای اسلامی نیز گفت: رسانه ملی در نوروز ۹۴، کارهای ارزشمندی را به مخاطبان ارائه کرد. وی با اعلام این مطلب که رسانه ملی توانسته در چند روز اول ایام نوروز که مصادف با ایام فاطمیه بود برنامههایی بهارانه را با حال و هوای آن ایام پخش کند افزود: صداوسیما پس از ایام فاطمیه نیز برنامههای شاد و پرطراوتی را برای مردم پخش کرد که بنظرم بسیار موفق عمل کرده است. سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی با بیان این مطلب که در ایام نوروز بیشتر برنامههای سیما را تماشا کرده است به مجموعه تلویزیونی «در حاشیه» مهران مدیری اشاره و این مجموعه را یک سریال موفق قلمداد کرد و گفت: این سریال که با یک گروه باتجربه و موفق روی آنتن رفت ، یکی از آثار بسیار خوب تلویزیون ارزیابی می شود. نعمتی از مجموعههای تلویزیونی کلاه قرمزی و فوق سری هم ابراز رضایت کرد. |
![]()
حسین نوشاور
|
در حاشیه اعتراض پزشکان به سریال «در حاشیه»
سازمان نظام پزشکی کشور از پزشکان ایران دعوت کرده در اعتراض به مجموعه تلویزیونی «در حاشیه» به کارگردانی مهران مدیری تجمع کنند. پخش مجموعه تلویزیونی «در حاشیه» در ایام نوروز از صداوسیما آغاز شد و همچنان ادامه دارد. حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت که برخی از او به عنوان «شاگرد اول کابینه» حسن روحانی یاد میکنند، در نامهای به محمد سرافراز، از رییس صدا و سیما خواست که مانع از پخش سریال «در حاشیه» بشود. وزیر بهداشت به سخنان رهبری درباره «کارآمدی» نظام بهداشت و درمان در ایران اشاره کرد و گفت پخش سریال پرمخاطب مهران مدیری "باعث میشود که مردم نسبت به نظام بهداشت و درمان بدبین شوند". غلامرضا میرحسینی، مدیر شبکه سه صدا و سیما نیز به وزیر بهداشت پاسخ داد که "اجازه بدهید مردم خودشان قضاوت کنند". از جنگ پاوه تا قهوه تلخ مهران مدیری که در همان اوایل انقلاب به عنوان یک بسیجی در جنگ پاوه شرکت داشت، کارش را با گویندگی رادیو در سال ۱۳۶۸ شروع کرد. او سپس با به دست آوردن امکاناتی در دوران اصلاحات موفق شد سریالهای پربینندهای را از تلویزیون پخش کند: ساعت خوش، پاورچین، نقطهچین، شبهای برره، باغ مظفر، مرد هزارچهره، مرد دوهزارچهره، قهوه تلخ، ویلای من و شوخی کردم. از میان این مجموعههای تلویزیونی بسیار پربیینده، سریال «قهوه تلخ» در سال ۱۳۸۸ در زمان مدیریت عزالله ضرغامی از تلویزیون پخش نشد. طنز اجتماعی مهران مدیری، نوعی از طنز بازاری در ایران است که در فرهنگ کوچه بازاری ما و در نمایشهای روحوضی و سیاهبازی ریشه دارد و از تضاد و تقابل بین آدم خوب و آدم بد، ارباب و رعیت و دهاتی و شهری مایه میگیرد. این نوع طنز به ژرفای بحرانها و مشکلات نمیپردازد، در سطح اتفاق میافتد و به دلیل کشش و کوشش آشکاری که بین دو سویه «خوب و بد» آدمهای نمایش وجود دارد، برای هر تماشاگری، فارغ از درکش از هنر قابل فهم است. به همین جهت همواره از یک خاصیت پالایشدهنده اجتماعی برخوردار است و گاهی مانند همین مجموعه «در حاشیه»، مردم را از درک اصل ماجرا که عبارت است از تبعیض اجتماعی و بازتاب آن در ساختار طبقاتی بیمارستانها و بیاخلاقی گروهی از پزشکان ایرانی به عنوان نمودی از بیاخلاقی حاکم در جامعه غافل میکند. یک پزشک آرمانگرا در جبهه حق علیه باطل قهرمان «در حاشیه» پزشکی است به نام هومن صحرایی. او که یک فرد متعهد و آرمانگراست، تلاش میکند یک مرکز درمانی معتبر راه بیندازد، اما اشخاص کلاهبرداری سر راه او قرار میگیرند، تا اینکه سرانجام با کمک یک استاد معتبر دانشگاه موفق میشود به هدفش برسد. در قالب چنین پیرنگ سادهای با سودجویی پزشکان، روابط مبتنی بر تحقیر زیردست در بیمارستانها و با ناکارآمدی نظام بهداشت و درمان آشنا میشویم. در سریال مهران مدیری به جای آنکه به دگرگونی و اصلاح ساختار نظام بهداشت و درمان پرداخته شود، همه چیز به فداکاری یک فرد در جبهه «حق علیه باطل»، و «خوبان» علیه «بدکاران» بستگی پیدا میکند. بیان این مفهوم: ایراد از فطرت و طینت بد و شیطانی ماست، وگرنه سیستم در مجموع کارآمد است. اعتراض گروهی از پزشکان هم به پخش این سریال بیدلیل نیست. آنها عادت کردهاند که هم خوب پول دربیاورند و هم در خانواده و اجتماع نقش انسان فداکار و سوپرمن را ایفا کنند. لوئیجی پیرآندلو در رمان «دفترهای سرافینو گوبیوی فیلمبردار» (به ترجمه اثمار موسوی نیا، نشر قطره) بر آن است که ما انسان ها همه نقابی بر چهره داریم. مهران مدیری در سریال «در حاشیه» بر نقاب پزشکان سودجو خش انداخته است. اعتراض پرستاران به ناکارآمدی و فساد نظام سلامت طرح تحول نظام سلامت کشور از سال گذشته اجرایی شده است. بر اساس این طرح دولت بخشی از وظایف خود در زمینه بهداشت و درمان را به بخش خصوصی واگذار میکند. انتظار میرود که شکاف بین پزشکان و پرستاران و بهیاران از نظر سطح دستمزد عمیقتر شود. پرستارانی که در بیمارستانهای دولتی و خصوصی کار میکنند، یکشنبه ۲۳ آذر سال گذشته در اعتراض به اختلاف درآمد بین پرستاران و پزشکان مقابل ساختمان نهاد ریاست جمهوری تجمع کردند. اما وزیر بهداشت در واکنش به این اعتراضات اختلاف درآمد بین پرستاران و پزشکان را یک امر بدیهی خواند. ۳ اسفند ماه سال گذشته هم بیش از هزار پرستار ایرانی، به مناسبت «روز پرستار» برای افزایش دستمزد تجمع کردند. قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری که از سال ۱۳۸۷ تاکنون هنوز اجرا نشده، یکی از مطالبات پرستاران از دولت است. در غرب، برای هر کاری که پرستار انجام میدهد مزدی در نظر گرفته شده، در ایران اما چنین نیست. گفته میشود که دستمزد پزشکان هم به دلیل پولهای زیرمیزی بیش از ۱۰۰ برابر دستمزد پرستاران است. کی به کی رودست میزند؟ از زمانی که دکترحسن قاضیزاده هاشمی به وزارت بهداشت منصوب شده، او همواره با این اتهام مواجه بوده که آییننامهها و مقررات را بر اساس منافع شخصی خود در بخش خصوصی تعیین میکند. وزیر بهداشت یکی از سهامداران عمده بیمارستان خصوصی چشمپزشکی نور در تهران است. این بیمارستان در سال ۱۳۷۲ تأسیس شده و در شهریور ماه ۱۳۹۲ هم شعبه تازهای در کرج بنیاد نهاده. در سریال مهران مدیری همه این تنشها و چالشها که به نظام تبعیض مبتنی بر رانتخواری تکیه دارد، در حد سودجویی چند پزشک بیاخلاق و بیآرمان فرومیکاهد. سرانجام هم فرد آرمانگرا بر فساد چیره میشود، همانطور که پیش از انقلاب در پارهای از فیلمها و سریالهای بازاری، دهاتی بر شهری و قبل از اصلاحات ارضی، ارباب بر رعیت چیره میشد و به او رودست میزد. اما در واقع و در زندگی اجتماعی ما همواره شهری به دهاتی و ارباب به رعیت رودست زده است. اکنون باید پرسید به راستی در سریال «حاشیه» کی به کی رودست میزند؟ پزشک فداکار به نظام سلامت یا نظام سلامت به پزشک فداکار؟ |
![]()
پرویز جاهد
|
سریالی که صدای پزشکان را درآورد
پخش مجموعه تلویزیونی طنز «در حاشیه» به کارگردانی مهران مدیری از شبکه سوم صدا و سیما، با اعتراض شدید جامعه پزشکی ایران مواجه شده و ادامه تولید و پخش آن را با مشکل مواجه کرده است. قیل از پخش این مجموعه تلویزیونی، وزیربهداشت ایران در نامهای خواستار توقیف آن شده بود و سازمان نظام پزشکی ایران در وبسایت خود، از این سریال، به عنوان «برنامۀ هتاکانه» نام برده و از پزشکان تقاضا کرده که در تجمع اعتراضآمیز علیه آن شرکت کنند. ماجراهای کمدی و طنزآمیز مجموعه تلویزیونی «درحاشیه» که پیش از این «اتاق عمل» نام داشت، در یک بیمارستان رخ میدهد و موضوع آن دربارۀ فساد اخلاقی و تخلفات جامعه پزشکی است. این مجموعه از همان ابتدا با مخالفتهایی از سوی سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت ایران روبرو بود و تولید آن را با موانعی مواجه کرده بود. این سریال تلویزیونی، پس از توقفی سه ماهه، مجددا با شرطها و توافقهایی، تولید خود را از سر گرفت. از جملۀ این شرطها، افزودن سکانسهای مربوط به پزشکانی با شخصیت مثبت به برنامه بود. از ابتدای ساخت این سریال، سیدحسن هاشمی، وزیر بهداشت با ارسال نامهای به رئیس صدا و سیما، به تولید این مجموعه اعتراض کرد و خواهان متوقف شدن آن شد؛ هرچند وزیر بهداشت، بعد از آن با ارسال نامهای دیگر توضیح داد که تنها دغدغههای خود را از پخش این سریال مطرح کرده و هیچ درخواستی مبنی بر جلوگیری از پخش این سریال در نامه قبلیاش مطرح نشده است. معاون سیمای جمهوری اسلامی نیز در پاسخ به نامه وزیر بهداشت و در حمایت از تولید این مجموعه نوشت: «یکی از نیازهای جامعه، نشاط و بهجت درونی است. رسانه ملی بر اساس وظیفه خود ملزم است که زمینههای نشاط و آرامش را با استفاده از زبان طنز، با رعایت و حفظ ارزشها فراهم کند. در استفاده از قالب طنز، مسایل مختلف اجتماعی به صورتی بازگویی میشود که «موضوع» مورد توجه قرار گیرد.» هرچند با پشتیبانی معاون سیما، تولید سریال «درحاشیه» ادامه یافت و به مرحله پخش رسید و طبق پیشبینیهای قبلی با استقبال گسترده بینندگان تلویزیون مواجه شد اما اکنون جامعه پزشکان ایران، با اعتراضهای گسترده و تجمع در برابر ساختمان صدا و سیما، خواهان توقف پخش این سریال شدهاند. از طرفی سازمان نظام پزشکی نیز نسبت به تخریب رابطه پزشک و بیمار و عواقب هرگونه واکنش احتمالی جامعه پزشکی به نهادهای امنیتی و قضایی هشدار داده است. تا کنون بخش اول مجموعه ۹۰ قسمتی «در حاشیه» در ۳۵ قسمت تولید شده و ادامه تولید قسمتهای بعدی آن مشروط به انجام اصلاحاتی اساسی در فیلمنامه و تغییر شخصیتهای آن شده است. چنین به نظر میرسد که دستاندرکاران این مجموعه، اکنون راهی ندارند جز اینکه به خاطر اعتراضها و فشارهایی که برای جلوگیری از پخش این مجموعه وجود دارد، تولید آن را متوقف کرده و یا به تغییرات و اصلاحات اساسی در محتوا و سمت و سوی آن گردن نهند. اعتراضها و جنجالهای ایجاد شده پیرامون سریال «در حاشیه»، واکنشهای زیادی در رسانهها و در میان کاربران شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک داشته است. بسیاری از کاربران فیسبوک، در نوشتههای خود، به حمایت از مهران مدیری و سریال در حاشیه پرداخته و اعتراض پزشکان و وزارت بهداشت را غیرموجه دانستهاند. به اعتقاد برخی از تحلیل گران اجتماعی، سریال «در حاشیه»، بخشی از فساد و نارسایی موجود در نظام پزشکی ایران و روحیه کاسبکارانه و سودجویانه و غیر انسانی برخی پزشکان ایرانی را به زبان طنز مطرح کرده و اعتراض به آن موجه نیست. مهران مدیری، نویسنده و کارگردان این مجموعه که از موفقترین طنزپردازان تلویزیون ایران است در واکنش به این اعتراضها و انتقادها گفته است: «طنز و کمدی در ذات خود ماهیت ویژهای دارد و تعبیرهای متفاوتی از آن برداشت میشود. در نگارش این مجموعه طنز، ما در خلق شخصیتهای داستان سعی کردیم تا با ظرافت و مهارت خاصی موضوعات را مطرح کنیم تا حساسیت ایجاد نشود. چهار شخصیت اصلی داستان ما پزشکان این بیمارستان هستند که هر کدام شخصیت ویژهای دارند؛ برای مثال دکتر با وجدان و آرمانگرا، دکتر متخلف و… از شخصیتهای این سریال هستند. ۳۰ درصد از شخصیتهای ما در این مجموعه پزشکان و پرستاران متعهد و با وجدان هستند و ما سعی داریم پیامهای مختلف این مجموعه را در کنار انتقادات مطرح کنیم که با نگاه طنز آمیخته شده است.» همچنین روزنامه جام جم، ارگان صداوسیما نیز در مقالهای به دفاع از سریال «در حاشیه» پرداخت و نوشت: «توجه داشته باشید که ما از لفظ «جامعه پزشکی» استفاده نکردیم چون مسلماً رفتار ناخوشایند شماری از پزشکان در انتقاد به این سریال را نمیشود پای جامعه پزشکی گذاشت، همانطور که زیرمیزی گرفتنها، بدخلقیها، توهینها، خطاهای عمدی و غیر عمدی پزشکی، خرج تراشیها برای بیماران و زد و بندها با آزمایشگاهها و داروخانهها و مراکز درمانی از سوی اندک شماری از این گروه را هم نمیشود به کل جامعه پزشکی نسبت داد؛ چرا که تعداد اعضای دلسوز، مهربان، وظیفهشناس، صبور و با اخلاقش بسیار بیشتر از متخلفهای آن است.» به نوشته جام جم، «اعلام نارضایتی برخی پزشکان از سریال «در حاشیه»، در برخی موارد حتی ناجوانمردانه نیز بوده است. به طوری که برخی پزشکان در نامههایی توهین آمیز مشاغل دیگر اقشار جامعه را پایینتر از خود دانستهاند و با پوشاندن لباس تقدس به حرفهشان سعی کردهاند آن را از بقیه حرفهها جدا کنند و به همه اعلام کردهاند که کسی حق نقد کردنشان را ندارد. گروهی اما، پا را از این هم فراتر گذاشتهاند و به کارگردان و بازیگران سریال توهین کردهاند و انتقادات مطرح شده در سریال را در تحلیلی کودکانه، به این نسبت دادهاند که لابد همه منتقدانشان، در تب پزشک شدن میسوختهاند و چون نتوانستهاند در کنکور، رتبه تک رقمی کسب کنند برای آنها نقشه کشیدهاند و عملکردشان را نقد کردهاند.» روزنامه جام جم همچنین در این مقاله به انتقاد شدید از پزشکانی پرداخت که به افشای مسایل خصوصی عوامل سریال «در حاشیه» پرداخته و بخشی از پرونده روانشناسی و پزشکی یکی از عوامل سریال را افشا کردهاند. به اعتقاد نویسنده جام جم، «مقدس بودن حرفه پزشکی نمیتواند علتی بر نقدناپذیر بودن آن باشد و به عبارتی دیگر، جامعه پزشکی، معصوم یا عاری از گناه و تخلف نیست و ساده انگارانه و حتی مغرضانه است اگر تصور کنیم هر کسی، در هر سمتی ممکن است دچار انحراف و وسوسه شود، بجز پزشکان که قابل ستایش هستند و کسی حق ندارد به آنها انتقاد کند یا اشتباهاتشان را تذکر بدهد.» اعتراض جامعه پزشکی ایران به سریال مهران مدیری، بار دیگر نشان داد که در ایران، جز دزدها، کلاهبردارها، قاچاقچیان مواد مخدر، جاهلها و فواحش که صنفی برای خود ندارند، بقیه اصناف میتوانند جلوی نمایش یک فیلم یا سریال را به بهانه اینکه تصویر خوبی از آنها نشان نداده بگیرند. بنابراین این فقط دستگاه ممیزی و سانسور دولتی نیست که به بهانهها و اتهامهایی از قبیل «سیاه نمایی» یا «مغایرت با ارزشهای اسلامی» میتواند فیلمی را توقیف کند بلکه هر قشر بانفوذی مثل پزشکان که صاحب جایگاه ویژهای در جامعۀ ایران هستند، میتوانند مانع نمایش یک فیلم شوند. اگرچه این پدیده، تنها منحصر به امروز و این سریال خاص نیست بلکه ریشهای تاریخی دارد و تقریبا کل تاریخ سینمای ایران را دربر میگیرد. در دوران پیش از انقلاب نیز طبق قوانین مصوب وزارت فرهنگ و هنر، هیچ فیلمسازی حق نداشت به انتقاد از قشرها و اصناف معتبر جامعه بپردازد. از این رو سوژه اکثر فیلمهای فارسی دربارۀ لاتها، جاهلها و فاحشهها بود که هیچ صنفی نداشتند و نمیتوانستند نسبت به تحریف تصویر خود در فیلمها اعتراض کنند. امان منطقی، یکی از پرکارترین سازندگان فیلمهای فارسی در قبل از انقلاب در این مورد گفته بود: «در کار سینما ما به هیچ عنوان به هیچ فردی که به دستگاهی وابسته باشد نمیتوانیم نزدیک شویم. بنابراین تنها صنفی که صنف نیست و سندیکا ندارد، فواحش و جاهلها هستند. برای همین همه فیلمها درباره ایشان است.» در همان زمان فیلم «دایره مینا» ساخته داریوش مهرجویی که نقد تندی بر نظام پزشکی فاسد دوره شاه بود، به خاطر مخالفت سازمان نظام پزشکی، به مدت سه سال توقیف شد. بعد از انقلاب نیز، سینماگران ایرانی که دغدغه نقد اجتماعی داشتهاند، بارها از سوی اصناف و صاحبان مشاغل گوناگون تحت فشار قرار گرفته و فیلمهایشان توقیف یا سانسور شده است. فیلم «شوکران» ساخته بهروز افخمی نیز به خاطر اینکه در آن، زن پرستاری (با بازی هدیه تهرانی)، به صیغه مرد متاهلی درمی آمد، با اعتراض شدید انجمن پرستاران مواجه شد. فیلم «خانهای روی آب» ساخته بهمن فرمان آرا نیز به خاطر به تصویر کشیدن پزشکی بیاخلاق و فاسد (با بازی رضا کیانیان) مورد اعتراض جامعه پزشکان ایران قرار گرفت. همچنین فیلم مارمولک ساخته کمال تبریزی نیز به خاطر شوخیاش با قشر روحانیت که از خط قرمزهای سینمای ایران است با مخالفت قشر روحانیون مواجه و از پرده سینماها به زیر کشیده شد. به این ترتیب در چنین شرایطی، کمتر فیلمساز و تهیه کنندهای حاضر میشود که ریسک کرده و در فیلمهایش به نقد رفتارهای اجتماعی و اخلاقی برخی از قشرهای سودجو و و فاسد جامعه بپردازد. نتیجه آن، حاکم شدن روحیه شدید محافظه کارانه بر سینما و تلویزیون و گرایش به سمت تولید فیلمها و برنامههایی خنثی و فاقد روحیه انتقادی خواهد بود. یورونیوز |
![]()
آزاده
|
من خواهر یک متخصص چشم هستم. این پیام رو به مناسبت فضای کثیفی که دراین چند روز اخیر درباره پزشکان به پا شده برای شما می فرستم. این قبض حق ویزیت برادر من که متخصص چشم است را ببینید که در صورت حساب برای او تنها 3هزار تومان حق معاینه در طرح کارانه منظور شده ولی یک باربر نرخش در تابلویی که ملاحظه می شود 5هزارتومان است!
متاسفانه برخی مردم ما کینه ای کور نسبت به پزشکان دارند. پزشکانی که از نخبه ترین و بااستعداد ترین افرادجامعه هستند و بهترین سال های عمر و جوانیشون رو صرف یادگیری می کنند و سال هایی که همسالانشان زندگی عادی دارند، آن ها در فشار واسترس وبی خوابی و بی پولی به سر می برند... اگر مردمی که بدون اطلاعات درهر زمینه ای خودراصاحب نظر می دانند در خانواده شان حتی یک پزشک داشتند اینجور بی انصاف نظر نمی دادند. آخه چه خبر دارید که برای این دکترشدن، خانواده اونا و خودشون چه ها کشیده اند! می دونستید که متوسط عمر پزشکا از همه اقشار دیگه کمتره؟ |
![]()
مصطفی ترک همدانی
|
قوانین و مقررات ویژهای برای پیشگیری از جرایم و تخلفات صنفی و مشاغل وجود دارد. این گذشت زمان است که تعیین میکند مجازاتهای تعیینی چقدر بازدارنده بودهاند. هرقدر که اهمیت مشاغل مربوطه از حیث نزدیکی به جان و مال و ناموس مردم بیشتر باشد این مقوله نیز حساستر میگردد تا آنجا که به برخی از این مشاغل واژه مقدس گفته میشود و برای نیل به این مشاغل، اتیان سوگند لازم است. ازجمله این مشاغل میتوان از پزشکی، قضاوت و وکالت نام برد. ادبیات طنز ملل و کشورمان نیز سرشار از اینگونه نوشتهها ست و مثلا میتوان در کتابهای عبید زاکانی فصلهای جداگانهای ویژه این مشاغل یافت که این سابقه ادبیات طنز نشانگر لزوم در مرئی و منظربودن صاحبان این مشاغل است. و البته بیدلیل نیست که بر اساس اصل 165 قانون اساسی کشورمان باید تمامی محاکمات علنی برگزار شود. همچنین از تجربه کاری خود چنین آموختم که مقررات و قوانین بازدارنده برای این مشاغل به هیچ عنوان توانایی لازم را ندارند مگر آنکه اخلاق و فرهنگ بر سر آن جایگاهی متین داشته باشد. اصولا احترام مردم نیز به لازمه داشتن اخلاق و فرهنگ دارندگان این مشاغل برمیگردد. چنانکه در گذشته به پزشکان، حکیم میگفتند. بنابراین اگر اخلاق و فرهنگ از این مشاغل فاصله گیرد، طبعا احترام مردم نیز کمتر شده و اینجاست که طنزپردازان زبده از روی اصلاح ناچار به پرداختن غلوآمیز به خطاهای مرتکبین به این مشاغل میپردازند. در وکالت اگر فرهنگ و اخلاق را در کناری بنهیم، پولات که پارو میشود و در صورت شکایت و حتی محکومیت و برکناری از وکالت، وکیل متخلف بارخویش را بسته و ککش نمیگزد و این وکلای راستین و پایبند به سوگند هستند که باید به پای بدنامی اندک متخلفان بسوزند. اینجاست که من از سازنده مصلح طنز حمایت کرده و کار او را نرمافزاری برای بازگشت اخلاق و فرهنگ به وکالت میدانم زیرا سختافزار قوانین نخواهد توانست چنین باری را بردارد. |
![]()
مهری سادات صفوی
|
انتخاب ایام تعطیلات نوروز برای پخش سریال «در حاشیه» باب میل تولیدکنندگان این مجموعه نبود. آنها این سریال 90 قسمتی را برای پخش در ایام تعطیلات نساخته بودند و به همین خاطر دوست داشتند که سریالشان در زمان دیگری روی آنتن برود. بااینحال اما «در حاشیه» روی آنتن رفت و برخلاف تصور عمومی که از کارهای مهران مدیری وجود داشت، کیفیت مجموعه نه توانست منتقدان را راضی کند و نه عامه مردم را. مدیران سازمان صداوسیما که پشت مهران مدیری ایستاده بودند، از هفته گذشته گویا دلیلی برای حمایت از این سریال نداشتند. کیفت پایین مجموعه مدیری و فیلمنامه ضعیف آن، بیش از تلاش پزشکان برای حذف این مجموعه از روی آنتن کارگر افتاد و درنهایت بدون سروصدای اضافه به عمر سریال مدیری روی آنتن سیما پایان داد. این مجموعه که قرار بود به سبک و سیاق مجموعههای 90 شبی، در 90 قسمت روی آنتن برود، پروندهاش در 27 قسمت بسته شد. مدیران سیما تبلیغ سریال «شمعدانی» به کارگردانی سروش صحت را آغاز کردند تا معلوم شود که مجموعه صحت قرار است جایگزین مجموعه مهران مدیری شود. مهران مدیری در تمام سالهایی که بهعنوان کارگردان برای سیمای جمهوری اسلامی ایران سریال تولید کرده، تابهحال چنین شکستی را روی آنتن تجربه نکرده بود. او که در شبکه نمایش خانگی، پس از آغاز موفق سریال «قهوه تلخ» با برادران گلیان به مشکل خورد و نتوانست آنطور که باید این مجموعه را جمعوجور کند، با ساخت سریال «ویلای من» و «شوخی کردم»، عملاً شکست را در حوزه شبکه نمایش خانگی تجربه کرد. بازگشت او به تلویزیون به عقیده برخی، وامدار ناکامی در حوزه نمایش خانگی بود، اما این بازگشت، آنقدر بیرمق بود که خبر پایان پخش سریالش کسی را ناراحت کند. مخاطبان «در حاشیه» خیلی منتظر بودند تا سریال جدید مدیری بتواند رگ خواب مخاطب را به دست بیاورد و روندی خوب و کیفیتی مطلوب به طنز خود دهد، اتفاقی که درنهایت رخ نداد. حالا باید منتظر ماند و دید که آیا دو فاز بعدی این سریال ساخته میشوند یا نه؟ و اگر ساخته میشوند، مدیری این بار چه مسیری را در پیش خواهد گرفت. |
![]()
دکتر حامد محمدی کنگرانی
|
سریال «در حاشیه»، سریالی بود که از همان ابتدا به حاشیه رفت. این سریال بعد از سه تجربه ناموفق «مهران مدیری» در شبکه ویدیوییِ که هم از لحاظ سوژه ناموفق بودند و هم از لحاظ هنری و فنی، در تلویزیون نمایش داده شد که اتفاقا بعد از مدتها قطع همکاری مدیری با تلویزیون هم بود. به همین دلیل این سریال از حساسیت بیشتری برخوردار بود و باعث میشد نگاه ها بیشتر به این کار معطوف شود. از طرفی موضوع سریال «در حاشیه» با بحث طرح تحول نظام سلامت و حواشی بسیاری که درباره کار و سلامت پزشکان مطرح بود همزمان شد و این حساسیت را دوچندان کرد.
متاسفانه خیلی از موضوعات مطرح شده غیرمنطقی بود و خیلی ها هم منطقی بود اما در نهایت با اعتراض پزشکان همراه شد. همزمانی این دو موضوع با هم نگرانی زیادی را در جامعه پزشکی ایجاد کرد و آنها در این شرایط فکر کردند که ممکن است این سریال طبعاتی به همراه داشته باشد و اعتماد بین مردم و پزشکان را از بین ببرد. من به عنوان یک پزشکِ علاقه مند به سینما معتقدم که یک جنایتکار، یک بیمار روانی، یک دزد و یک قاتل میتواند پزشک، پرستار، کارمند، مهندس و هر چیز دیگری باشد. پس اینکه ما از یک شغل خاص در فیلمی استفاده کنیم و آن گروه بخواهد به آن اعتراض کند، خیلی منطقی نیست، در غیراینصورت هنرمندان باید چه نوع فیلمی بسازند؟ به شخصه با اینکه در یک فیلم شخصیت منفی آن پزشک باشد مشکلی ندارم و فکر می کنم در همه شغلی هم افراد بد وجود دارد و هم افراد خوب. دلیل این اعتراضات این است که یک انحراف شناختی به نام تعمیم وجود دارد، به این معنی که ما هر چیزی را میبینیم، به همه تعمیم میدهیم. اگر همسرمان در خانه کاری را انجام دهیم میگوییم شما همه خانواده تان اینطور هستید. اگر دکتری پول زیادی دارد، فکر میکنیم همه دکترها پولدارند، اگر یک دکتر کار غیراخلاقی میکند و برای بیمارش وقت نمیگذارد، فکر میکنیم همه دکترهای اینجوری هستند. این موضوع کار را برای هنرمند سخت میکند که بگوید این موضوع فقط در مورد این فرد مطرح شده و او نماینده صنف خود نیست. موضوع دیگر این است که بین طنز، هجو و تمسخر تفاوت وجود دارد. طنز و شوخی یک مکانیزم دفاعی بالغانه است. طنز یعنی انتقاد و مطرح کردن موضوعی با بزرگ نمایی که در کنارش سعی میکنیم یا یک راه حل برای آن پیدا کنیم یا با نشان دادن آن مشکل، دیگران را برای پیدا کردن راه حل ترغیب کنم بدون اینکه بخواهیم آن مشکل را به همه تعمیم دهیم و بدون اینکه بخواهیم دیگران را با آن شوخی ها تحقیر کنیم. خیلی از افراد در زندگی خود از این مکانیزم دفاعی استفاده می کنند و سعی می کنند موضوعات را با شوخی عنوان کنند تا کمتر دردناک باشد. در مقابل مکانیزم دفاعی دیگری داریم که فقط منجر به تحقیر و تمسخر دیگران میشود. این مکانیزم دفاعی بیشتر برای خالی کردن خشم استفاده می شود و در واقع نوعی مکانیزم برون ریزی است. مثلا یک نفر از یک پزشک، معلم یا کارمند ناراحت است و آن را به تمام پزشکان و معلم ها تعمیم میدهد و باعث تحقیر آنها میشود. متاسفانه در کشور ما اکثر سریالهایی که به اسم طنز ساخته شده، عملا تحقیر و تمسخر گروهی از افراد بوده اند. در مورد این سریال باید بگویم «مهران مدیری» در گذشته به دلیل نویسندگان حرفه ای که در کنار خود داشت، سریالهای موفقی ساخت و توانست مرز باریک بین طنز و تمسخر را حفظ کند. اما در سریال های ناموفق خود مثل «نقطه چین» که در ادامه «پاورچین» ساخته شد و یا «ویلای من»، سریال «مرد هزار چهره» و اواخر سریال «برره» نتوانست این مرز را حفظ کند و کارهایش به تمسخر کشیده شد. در سریال «در حاشیه» برخلاف چیزی که ممکن است برخی همکارهای من بگویند، توهین مستقیمی به صنف پزشکان ندیدم و ایراد بزرگ سریال این است که پزشکان را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرده که خوب ها فرشته و بدها شیطان هستند و در آن مکانیزم بالغانه طنزکه باید یک مقدار اعتدال در آن رعایت شود از بین رفته است. این سریال جذاب نیست و شوخی های آن کاملا پیش پا افتاده است. «مهران مدیری» که مثل همیشه خواسته خودش را یک آدم جنتلمن نشان دهد که البته شخصیت ضد اجتماعی هم دارد. چیزی که من در این سریال دیدم طنز نبود، توهین به پزشکان را هم در این سریال ندیدم اما به نظر من این سریال بیشتر تحقیر بینندگان است که سعی کرده آنها را با شوخی هایی که بعضا از آب درنیامده اند و به شدت تکراری هستند و همگی بر مبنای داد زدن و کلاه سر هم گذاشتن های تکراری شکل گرفته اند، پای تلویزیون نگه دارد. متاسفانه به علت قضاوتها و پیش داوری هایی که درباره سریال انجام شد و حاشیه هایی که خود صدا و سیما و وزارت بهداشت با رفتارهایش ایجاد کرد، این بهانه را میتوان به «مهران مدیری» داد تا بگوید به علت فشارها مجبور شدم سریال را به این شکل تغییر دهم. آن بار طنز و انتقادانه ای که معاون صدا و سیما بر مبنای نشان دادن مشکلات جامعه وعده داده بود، در این سریال دیده نشد. در واقع خوب و بد بودن مطلق آدم ها در این سریال خودش یک انحراف شناختی است. همه میدانند که اغراق جزوی از طنز است اما باید به گونه ای باور پذیر ساخته شود. متاسفانه این سریال فقط نشان میدهد که جامعه ما مملو از یک مشت آدم کلاهبردار است که سر هم کلاه میگذارند و همه مردم عقلشان به چشمشان است و دراین بین بعضی از افراد هم پیدا میشوند که شاید بخواهند به مردم خوبی کنند. مردم ما به علت یک سری بی عدالتی هایی که در جامعه وجود دارد فکر میکنند که همیشه حقشان در حال پایمال شدن است و میخواهند قبل از پایمال شدن حقشان، آن را پس بگیرند. مردم ما الان به ویژگی خودمحق بینی دچار شده اند و به علت بی عدالتی هایی که دیده اند حق خودشان میدانند که دیگران را زیر سوال ببرند و اعتراض کنند. این موضوع به علت خشم آنها است، مردم ما به علت حقوقی که از آنها پایمال شده خشمگین هستند و حق خودشان میدانند که مثلا به صفحه «لیونل مسی» حمله کنند. در واقع تحقیر و تمسخر از خشم می آید و چون زور آنها به برخی افراد نمیرسد، سعی میکنند او را تحقیر کنند تا خشم خود را خالی کنند. * روانپزشک عضو کمیته های روان درمانی و رسانه های انجمن روانپزشکان ایران |
![]()
امید رضایی
|
حاشیههای «در حاشیه» حالا به وکیلان هم رسیده و کانون وکلا -به عنوان بزرگترین تشکل صنفی وکیلان- رسما واکنش نشان داده است اما این اعتراضها تا چه اندازه به جا و درست است؟ رویکرد جامعه پزشکی به سریال مدیری و دعوت گروهی از پزشکان از همکارانشان برای تجمع در اعتراض به این سریال، واکنش تند کاربران شبکههای اجتماعی را به دنبال داشت و بسیاری، از تجربههای خود از برخورد بد پزشکان و اشتباههای پزشکی نوشتند که عواقب جبران ناپذیری برای بیمار داشته است. رسانههای آنلاین و تلویزیونهای فارسیزبان اما روایتهای مختلفی از زبان مخاطبانشان منتشر کردند. روایتها از اشتباههای پزشکی -هم در تشخیص، هم در تجویز و هم در جراحی- آنقدر زیاد است که این روزها وقتی پای بیماریهای جدی در میان باشد، ایرانیها کمتر به تشخیص “یک” پزشک اعتماد میکنند. در کنار این ماجراها، برخی پزشکان به کاسبکار بودن و بازاری مسلکی متهماند. کاربران شبکههای اجتماعی و فعالان حوزههای مختلف میگویند که در مقابل مسائل مالی، جان بیماران هیچ ارزشی برای پزشکهای ایران ندارد. معمولاً تا زمانی که هزینه درمان به حساب واریز نشود، بیمار پذیرش نمیشود. پزشکان متخصص دستمزدهای نجومی دریافت میکنند. متخصصانی که اسم و رسمی به هم زدهاند، دستمزدهای بالایی دارند و به بیمار به چشم مشتری نگاه میشود. ایران احتمالا از معدود کشورهایی است که پزشکیاش هم دچار منطق «اقتصاد بازار آزاد» شده است. به گفته دکتر مسعود پزشکیان، وزیر سابق بهداشت، در ۱۱ سال گذشته، درآمد جراحان ۱۵ برابر، پزشکان بخش بیهوشی شش برابر، داخلی ۲۷ برابر و هتلینگ بیمارستانی ۱۶ برابر شده است. بیشتر پزشکان متخصص و اسم و رسمدار، بخشی از سال را در خارج از ایران میگذرانند. در حالی که پرستاران در سالهای اخیر مدام در اعتراض به وضعیت معیشتی و کاری و دستمزدشان اعتراض کردهاند، اعتراضهای پزشکان محدود میشود به سریالهای مهران مدیری. یک بیمار روایت می کند که ۱۲ ساعت درد میکشیده چون بچه جناب دکتر متخصص، آزمون قلمچی داشته. برخلاف تبلیغات موجود، سطح امکانات و خدمات بهداشتی در کشور، هم از نظر سختافزاری و هم از نظر نرمافزاری پایین است و مقایسه ایران با کشورهای توسعه یافته، دقیق و درست نیست. یک پزشک به مشکلات جامعه پزشکی اشاره میکند و میگوید: «شیوع بالای افسردگی و اختلالات اضطرابی در درمانگران ایرانی، میزان قابل توجه مشکلات خانوادگی و طلاق (که عمدتا از تصورات افسانهای همسران و خانوادههایشان درباره شرایط زندگی و درآمد پزشکان منشأ میگیرد)، ناامنیهای فیزیکی و روانی در محیط کار (بهویژه اورژانس)، محدودیت و فرسودگی دستگاههای در دسترس، انتظارهای غلط بخش قابل توجهی از جامعه از پزشکان و … از مهمترین مشکلات جامعه پزشکی است.» بر اساس آنچه مشاهده میشود، جامعه پزشکی نیز در ایران دچار فسادی گسترده است و اشتباههای جبرانناپذیر و گاه مرگبار پزشکان، به امری عادی و روزمره در نظام سلامت تبدیل شده است. واقعیت اما این است که در این زمینه نه آمار دقیقی ارائه میشود و نه پژوهش کاملی در دست است. رسانهها هم در انعکاس واقعیت با انواع محدودیتها مواجهند و گردش اطلاعات، محدود، کنترل شده و موردی است. این که فساد و اشتباه پزشکان، در عمل چقدر بر روند درمان بیماران موثر است، مسألهای است که نمیتوان درباره آن بر اساس روایتهای موردی شهروندان و انکارهایی مانند آنچه وزیر بهداشت یا رئیس سازمان نظام پزشکی کشور می گویند، قضاوت کرد. |
![]()
میثم محمدی
|
روپوش سفید مصونیت نیست
مجموعه تازه مهران مدیری با وجود حاشیهها و اعتراضها تصویری تلطیف شده از مشکلات حرفه پزشکی ارائه میدهد. ![]() هیچگاه مهران مدیری کمدین محبوب من نبوده و همیشه انتقاداتی به کمدی سازی های او در تلویزیون و حتی شبکه نمایش خانگی داشتهام، اما با این تفاسیر نمیتوان جایگاه او را در کنار معدود هنرمندان دیگری که در عرصه کمدی موفق بودهاند نادیده گرفت. حالا پس از حضور دوباره مدیری در تلویزیون و بازگشت او به میان مخاطبان انبوه قاب جادویی به همراه بازیگرانی که پر بیراه نیست اگر بگوییم بدون سناریو هم مخاطبان خود را دارند ، طبیعی است که نگاهها دوباره به این سو باز میگردد و این استقبال فارغ از کیفیت و چگونگی اجرای آنهاست. «در حاشیه» به عنوان یکی از مجموعه های تلویزیونی نوروز توانست مورد اقبال مخاطبان قرار گیرد که این استقبال مرهون عوامل بسیاری فارغ از فیلمنامه و کارگردانی و … است. طبیعی بود که هواداران مدیری پس از سالها دوری کمدین محبوب خود از تلویزیون بدون در نظر داشتن کیفیت کارش ، پای تماشای «در حاشیه» بنشینند. از طرفی هم حضور دوباره بازیگرانی چون جواد رضویان و مهران غفوریان و بسیاری از بازیگران آزمون پس داده مجموعههای موفق مدیری در گذشته هم از دیگر عوامل این استقبال محسوب می شود . ضمن اینکه در نظر گرفتن ایام نوروز برای پخش این مجموعه ، فرصت مناسبی برای مواجهه مخاطبان با جدیدترین اثر مدیری بود . و اما در مورد حواشی بسیاری که درباره این مجموعه بوجود آمده است و اخباری که درباره اعتراض چندین هزار پزشک نسبت به محتوای این مجموعه شنیده می شود. با قاطعیت می توان گفت «در حاشیه» یک لطف برای برخی از پزشکان نیز محسوب می شود ! از این جهت که ما در این سریال نه زبان تند و تیز نیش داری می بینیم و نه انتقادی که بتواند جمعی را مجاب کند که باید در برابر اتهامات و یا انتقادات نابجایی که به آنها شده است ، اعتراض و تجمع کنند!!! چه بسا که اگر قرار بر این بود که انتقاداتی مبنی بر واقعیات موجود در دنیای طب کشور صورت بگیرد ، باید تمام حجابها کنار می رفت و به مسائل و حوادثی که سالها در بیمارستانها و مراکز درمانی جان بسیاری از هموطنان را گرفته و در برخی مواقع عواقب جبران ناپذیری داشته است ، پرداخته می شد تا برخی بیش از این نگاههای متاثر از خودبرتر بینی و مصونیت از اشتباه و انتقاد نداشته باشند. اتفاقاتی که با یک نگاه و سرچ ساده در اینترنت و فضای مجازی می توان بصورت تیتر وار از آنها مطلع شد و همواره تاسف خورد. فجایعی که در زمینه جراحی های بی رویه و غیرکارشناسی زیبایی صورت می گیرد! پزشکان متخلفی که بصورت غیرقانونی مبادرت به تجویز دارو می کنند! پزشکان تقلبی و بدون مدرکی که در زمینه رژیمهای چاقی و لاغری بسیاری را به تخت بیمارستان ها کشانده اند! پزشکان سهل انگاری که حتی با تجویز داروی اشتباه جان یک شهروند را گرفته اند و بسیاری تخلفات و فجایع دیگر که مجال برشمردن آنها نیست!!! با این وجود مجموعه خنثی و صرفا سرگرم کننده مدیری که به لطف نوع گفتار و اکت های غلو شده و لهجه ها و تکیه کلام ها هم تا حدود کمی میتواند لبخند را بر لبان مخاطبان بنشاند، لطف بزرگی به آن دسته از جامعه پزشکان کرده که فرصت را غنیمت شمرده اند تا کفایت های خود را «در حاشیه» نشان دهند، چون بی تردید ما پزشکان متعهد و کاربلد بسیاری داریم که در طول عمر خود جان بسیاری از هموطنان را نجات داده اند و با خوشنامی به کار خود ادامه می دهند و همین عزیزان در چنین مواقعی نه تنها خشمگین نمی شوند، بلکه با درایت و آگاهی کامل از شرایط موجود در حرفه خود نه تنها انتقادهای احتمالی را می پذیرند، بلکه در جهت رفع آنها نیز بر می آیند. هر قشر و هر حرفه جایگاهی متناسب با وظایف و کارکرد اجتماعی خود دارد و فی نفسه از عزتی درونی و همچنین شان و مرتبه ای در میان شهروندان برخوردار است، اما از این هم نباید غافل شد که در هر حرفه هم خطا و اشتباه انسانی وجود دارد و سرپوش گذاشتن بر آنها چاره کار نیست و باید انتقادها در قالبهای مختلف مطرح شود تا حساسیتها و البته مشکلات ناشی از کاستیها از بین برود، نه اینکه چنین تصوری باشد که صرف پوشیدن یک روپوش سفید، از هر اشتباه و انتقادی مصون بمانیم! حتی باید به این نکته هم واقف بود که همراه با پیشرفت تکنولوژی و فناوریهای رسانه ای مخاطب امروز فراتر از فیلم و سریال هایی از این دست، اشتباهات را رصد می کند و دم نمیزند و اگر هم چنین تولیداتی نباشد، بی شک خورشید پشت ابر نخواهد ماند و سهلانگارانی که به محض خوردن تلنگری از سوی یک سریال ، رعشه بر اندامشان میافتد ، هر لحظه زیر ذره بین نگاه جامعه قرار دارند. کلام آخر اینکه این عادت مرسوم و غلط در عصر جدید رسانه ای که بیشتر در حوزه سینما و تلویزیون بروز کرده است ، پدیده ای تاسف انگیز است که می تواند یکی از دلایل مخرب در جریان سازندگی فرهنگی باشد. زبان انتقاد صحیح و منطقی در مسیر سازندگی یکی از عواملی است که بی تردید در طول اعصار و در مکاتب و دوره های گوناگون هنرهای تصویری از جمله سینما و حتی دیگر هنرها تاثیر بسزایی در جوامع داشته است و توانسته جریانهایی را ایجاد کند که مسیر را توسعه و گسترش دهد ، ضمن اینکه تبعات آن و ترمیم اعمال و رفتارهای مدنی می تواند جامعهای را بیمه کند و هر قشر و ارگان و هر فردی را در هر جایگاه متوجه تکلیف و وظیفه اش بکند که البته باز هم باید گفت که «درحاشیه» چیزی بیش از فهم مخاطبان از شرایط جامعه پزشکی را به آنها تزریق نکرده است !!! میثم محمدی- پایگاه خبری سوره سینما |
![]()
مهدی
|
متأسفم برای سازمان نظام پزشکی که از یک فیلم طنز آنچنان ترس و واهمه به خود راه داده است و با نامهها و بخش نامهها و لابیهای گوناگون سعی در پخش نشدن آن دارد که نکند این فیلم برملا کند اسرار مگو را. سازمان نظام پزشکی کاش درصد کمی از حساسیتهایش را برای انجام وظایف و تکالیف خودش خرج کند.
سازمان نظام پزشکی بهتر است برای حساس شدن بر سر سریالی طنز -که مخاطبان بهترین داور درستیها و نادرستیهای آن خواهند بود- چشمان خود را باز کند تا ببیند در مجموعههای تحت مدیریتش چه فاجعههایی در حال رخ دادن است که نه در رسانهای منتشر میشود و نه آن شخصی که چنین آسیبی به وی وارد شده، به جایی دسترسی دارد تا دردِ خود را فریاد زند. موضوع از جایگاه کالایی بیمار نزد برخی پزشکان یا نگاه اقتصادی برخی پزشکان و بیمارستانها به بیماران و به مردم فراتر رفته است. موضوع این است که جایگاه و مکانی که مردم آن را به عنوان محل درمانِ دردهای خود یاد میکردند، در برخی شرایط و در برخی بخشها مکانی شده است برای چند لایه کردنِ دردِ مردم و تحمیل دردهای بیدرمان دیگری بر دردِ اولیه آنها. مکانی که برای درمان است و در همه آموزهها و شعائر ما محترم و صاحب شأنی والا، اکنون در معدود مواردی تبدیل به مکانی شده است برای درمان دردها با خاموشی یعنی با مرگ... آری، در بین هزاران انسان عالم و دانشمند که دستهاشان، اگر شفا ندهد، حرفهاشان مرهمی است بر غمهای مراجعان، هستند معدود آدمهای ناشایست و ناصالحی که لباس ارزشمند پزشکی را به غلط به تن کردهاند و خطاهایشان را خاک گورِ بیمارانشان میپوشاند و در این بین سازمانهای مسئول، درگیرِ همه چیز هستند جز آنچه باید. اگر این سخنان در نظرتان ناروا و نادرست میآید، لطفا مجوز ساخت مستند از درمانگاهها و بیمارستانها را صادر کنید تا ببینید مردم در تعدادی از این مکانها چه مصیبتهایی متحمل میشوند... متأسم برای سازمان پزشکی قانونی کشور که با قوانین و مقررات ناقص و روشهایگاه جانبدارانه خود، فضا را آنچنان به نفع همان انگشت شمار ناصالحانِ تجارت پیشه فراهم کرده است تا هرگز هیچ شکایتی و هیچ پیگیریای نتواند به سرانجامی غیر از مطلوب آنان بیانجامد. اشتباه در تشخیص یک پا درد ساده و در نتیجه تزریق نادرست به پدری زحمت کش، مرگ او را به فرزندانش سوغات میدهد. بیدقتی در نمونه برداریها برای آزمایش، بیمار را مجبور به تکرار چندین باره نمونه برداری و متحمل شدن دردهای بیشتر و هزینههای بیشتر و در نهایت نقص عضوی غیرقابل جبران میکند. بیتوجهی به مراقبتهای قبل از عمل وگاه انجام عملهای فلهای! سردخانههای برخی بیمارستانها را آباد کرده است. چشمهای فرزندانی که با بیدقتی برخی نابینا شده، دستهای جوانانی که قطع شده و قلبهای مادرانی که از کار ایستاده و پاهایی که همیشه فلج ماندهاند... مسئولان سازمان پزشکی قانونی! هیچ فکر کردهاید که چرا این همه مراجعه کننده و شاکی دارید؟ آیا همه این شاکیان اشتباه کردهاند؟ اگر چنین است فراخوان دهید تا پرونده برخی از آنانی که از بررسیهای شما ناراضی اند–نه حتی همه-مجدداتوسط مقامات صالح قضایی بررسی شوندو نه توسط خودتان! متأسفم برای دادسرای ویژه رسیدگی به جرایم پزشکی که حتی یادش رفته مراجعانش چه کسانی هستند. مردمانی که به سببِ آن معدود ناشایست، ضربه خوردهاند و عضو یا اعضایی از بدنشان را از دست دادهاند و یا عضو و اعضایی از خانوادهشان را و آمدهاند در این ملجأ تا شاید حداقل هم زبانی پیدا کنند و کمی از دردشان کاسته شود. امااجرای عدالت که نه، درکِ دردِ تو که نه، هم دلی و هم زبانی با تو که نه،... گاهی آنچنان بازپرس با تو بد رفتار میکند که آه از سینه بر میآوری و بر بیچارگی خودت اشک میریزی. بر تو سختتر میآید وقتی که به یقین میدانی پزشکان زبده وگاه بازرس و یا معتمد بیمارستان هم خطای آن معدود را محرز دانستهاند و تو را محق میدانند اما در کمال تعجب اینجا حق به کس دیگری داده میشود و اینجاست که تو دوباره اشک میریزی و باز هم اشک میریزی و... هر که را باور این سخنها سخت است چند روزی به دادسرای خیابان شهید مطهری تهران رفت و آمد کند و ببیند که چه داد و فریادها و چه درگیریهایی میشود و از مردم بپرسد که با چه امیدی به آنجا رفتهاند و اکنون چه وضعی دارند.... متأسفم برای خودم و خودت و خودمان خودمانی که ممکن است هر روز و در هر لحظه با یکی از همین معدودها برخورد داشته باشیم و مال و جان خود یا عزیزانمان را به گفتهها و کردارهایش بسپاریم. صدمه ببینیم و باز شکایت کنیم، باز هم پرخاش شویم و باز هم نتیجه چیزی شود که آنها را خوش آید و آن معدودها باقی بمانند و در نبود قانون، در لباس مقدس پزشکی، به طبابتِ دروغین بپردازند و من و تو همچنان حیران و سرگردان در راهروهای قوانینِ دست و پا گیر باشیم. اگر جزء گروهی باشیم که رسانهای شجاع و مردمی به رسالتش عمل کند و دردِ ما را اظهار کند، شاید و صد البته شاید مختصر نتیجهای حاصل شود (که بدیهی است آن نتیجه، برگشت عضو بدن یا عضو خانواده نخواهد بود، بلکه گامی در جهت اجرای عدالت باشد) وگر نه ما از آن هزارانی هستیم که نه رسانهای داریم و نه زبان بیانی و نه دست انتقامی. فقط یاد گرفتهایم کار را واگذار کنیم به آن قادر متعالِ جبار تا مگر مقدراتی بگرداند تا اگر عدهای انگشت شمار در درمان ما توانایی ندارند -و البته به این کار مدعی هستند- اسباب کشته شدن و مرگ ما را فراهم نکنند و بدین گونه آبرو و شأن پزشکان دانشمند و ارزنده کشور را خدشه دار نسازند. و در پایان متأسم برای هر مقام مسئولی چه در وزارت بهداشت، چه در مجلس و چه در قوه قضائیه که این دردها را میشنود و اقدامی در جهت رفعِ آنها نمیکند... |
![]()
حسین آخانی
|
معمولا جامعه ایرانی به تحصیلکردهها احترام میگذارد. شاید به دلایلی در زمانهایی به بخشی از تحصیلکردهها و بهخصوص روشنفکران، از سوی دولتها اجحاف هم شده باشد، ولی در کل مردم ما یک دیپلمه را از یک سیکل، یک لیسانسه را از یک دیپلمه، یک فوق لیسانس را از یک لیسانسه، یک مهندس را از یک تحصیلکرده رشتههای غیرمهندسی و یک دکتر را از همه بیشتر تحویل میگیرند. اگر طرف پزشک باشد که دیگر جای خود دارد. اینکه این رفتار خوب است یا بد، محور این نوشته نیست. شاید تا حدودی بتوان آن را ارزش دانست که هرکس بیشتر میداند، جایگاه رفیعتری نزد جامعه دارد، ولی آیا میتوان پذیرفت کسی که مدرکش یا مقامش بالا باشد از خطا هم مبراست؟ چرا ما حاضر نیستیم بپذیریم اتفاقا بزرگترین اشتباهات از ناحیه امثال ما تحصیلکردهها سر زده است؟ فرقی نمیکند شما دکتر هستید یا استاد گیاهشناس یا جانورشناس یا مهندس. شما دارید یا از دولت پول میگیرید که درواقع جیب ملت است یا در ازای خدماتی که ارائه میدهید، خیلی بیشتر از متوسط جامعه مستقیما از مردم پول میگیرید. جامعهای که ظرفیت نقد و پذیرش اشتباه نداشته باشد، بهراحتی ره سعادت نمیپیماید. بد نیست دو مثال بزنم:
١- تابستان سال گذشته بود که نگارنده به روند استخدامی در یک دانشگاه با ذکر یک مصداق اعتراض کردم. نمیدانید چه بساطی به پا شد. کار تا پای شکایت هم پیش رفت. خدا رحم کرد که همان زمان یک اتفاق شوکآور دیگر به داد من رسید و ترجیح دادند مسئله را کش ندهند، ولی همین انتقاد هزینههای سنگینی برای من داشت که ترجیح میدهم در مورد آنها سکوت کنم. جالب بود چندی بعد یک دانشجوی دکترا در دانشگاه تهران خودکشی کرد و تقلب گسترده یکی از همکاران در رشته فلسفه، جنجال رسانهای در داخل و خارج ایجاد کرد. آبروی دانشگاه مادر لکهدار شد. دانشگاه قول داد ماجرا را بررسی و مردم را از نتایج آن باخبر کند، ولی متأسفانه تا این تاریخ خبری از اقدامات دانشگاه شنیده نشد. اگر ما دانشگاهیان نتوانیم و نخواهیم اشتباهات خود و همکارانمان را بپذیریم، قطعا نمیتوانیم به مردم خدمات صادقانهای ارائه داده و تحقیق و آثار و آموزشی با استانداردهای لازم به جامعه علمی و کشورمان تحویل دهیم. ٢- در این سالها جریانی قوی در کشور با پشتوانه دولتی و سیاسی شکل گرفت تا هرچه میتواند سد بسازد. این سدها همهاش توسط متخصصان و مهندسان طرازاول کشور ساخته شد. ساخت بسیاری از این سدها اجحاف بزرگی بود که تحصیلکردههای کشور میتوانستند به کشورشان و بهخصوص نسلهای آینده بکنند. مگر کشور خشکی چون ایران توان تحمل ساخت ١٤٠٠ سد را دارد؟ سدهایی ساخته شد که هرگز آبی در مخزن آنها جمع نشد، سدهایی ساخته شد مانند سد گتوند، در بستر گنبدهای نمکی که در نوع خود اتلاف منابع بیتالمال محسوب میشود. اگر دستگاههای متولی بهدرستی بخواهند به وظیفه خود در تخلف ساخت همین سد بپردازند، خیلیها را باید محاکمه و در مقابل حیفومیلکردن و آسیبرساندن به کشور به دست عدالت بسپارند. نخوت سدسازان به حدی است که حالا که همه فهمیدهاند سدسازی برای این کشور نتیجهای جز تبخیر منابع آبی، بالارفتن میزان مصرف آب و خشکشدن تالابها و دریاچههای کشور و بیابانیشدن و گسترش ریزگردها در ایران ندارد، ولی بازهم وزیر نیرو با افتخار اعلام میکند که در سال گذشته ٢٤ سد افتتاح شده است و همچنان پیگیر ساخت سدهای عظیمی چون خرسان ٣ و شفارود هستند. این در حالی است که در سال ٢٠١٤ در آمریکا ٧٢ سد برداشته شده. نگرانکنندهتر اینکه باز هم صحبت از طرحهای انتقال آب خلیجفارس و خزر به مرکز ایران و دریاچه ارومیه است که اگر با هر معیار عقلی هم سنجیده شود، قابل توجیه نیست. اینها نمونههای بسیار کوچکی از اشتباهات ما تحصیلکردههاست. غرور و عدم پذیرش خطا، پزشک و غیرپزشک ندارد. ای کاش بهجای این همه دروس عمومی در دانشگاهها که اغلب هیچکدام از آنها در خاطر فارغالتحصیلان نمیماند، دروسی در دانشگاه ارائه میشد که در آنها، حداقل چند سؤال ساده به بحث گذاشته میشد: چرا ما به دانشگاه میآییم؟ چرا ما تحقیق میکنیم؟ چرا ما در رشتهای که علاقه نداریم، ادامه تحصیل میدهیم و حتی تا مرحله دکترا و استادی همان رشته پیش میرویم؟ چرا ما با وجود پیشینه و بستر تاریخی و منابع عظیم، رشد لازم اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی در کشور نمیبینیم؟ چرا رانتخواری در بین ما یک پدیده کاملا نهادینه شده است؟ آیا بین افراد تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده در رعایت حقوق همنوعانشان تفاوتی هست؟ چرا ما تحصیلکردهها خلافهای خود را با سیاسیون مقایسه و توجیه میکنیم؟ چرا تقلب علمی در کشور ما بسیار وجود دارد؟ چرا تحصیلکردهها از کشور خارج میشوند؟ چرا در و دیوار دانشگاه مادر ما پر از آگهیهای نوشتن پایاننامه و مقاله «آیاسآی» است؟ چرا برخی چهرههای سیاسی و اعضای کابینه ما متهم به جعل مدرک، تقلب علمی و فساد شدند و اتفاقا بعضی از آنها سالها در دانشگاه با مدارک و مقالات تقلبی (حتی در رشته حقوق!) مدرس و استاد بوده و هستند؟ چه کسی باید این انحرافات را نشان دهد؟ آیا کسی جز هنرمند است؟ آیا کسی جز نویسنده است؟ اگر «مهران مدیری» نتواند پزشکان و دیگر تحصیلکردهها را نقد کند چگونه جرئت میکند سراغ گردنکلفتهای اقتصادی برود؟ فراموش نکنیم که اتفاقا بیشتر این عاملان فساد اقتصادی، سر کلاسهای ما درس خواندهاند و آنهایی هم که دانشگاه نیامدهاند، اغلب ١٢ سال در اختیار همکاران ما در آموزشوپرورش بودهاند. حسین آخانی- استاد دانشگاه تهران روزنامه شرق |
![]()
میترا میرمحمدی | Mirmohamadi
|
سریال در حاشیه و جای خالی انجمنهای صنفی
در ارتباط با سریال «در حاشیه» که پخش آن سبب واکنشهائی در جامعه پزشکی گردید و تاکنون ادامه دارد، باید به چند نکته توجه داشت: در این اواخر، با مطرح شدن برخی ناهنجاریها در رابطه مالی بین برخی از پزشکان با بیماران میشد انتظار چنین سوژههایی را داشت. این سریال که به نظر میرسد عجولانه تهیه شده است با ساخت و شخصیت پردازی ضعیف خود به تنهایی نمی توانست تأثیر گذار باشد و ذهنیتی جدید در افراد ایجاد کند. بدون شک میزان تأثیرگذاری این سریال مستقیماً در ارتباط با پیش ذهنیتی منفی بود که از قبل در جامعه ایجاد شده و هیاهویی بود که پیرامون این سریال برای جذب مخاطب برانگیخته شد که متاسفانه برخی واکنشهای منفی از سوی جامعه پزشکی به عنوان مکمل این سناریو عمل کرد. سریال را میتوان از جنبههای گوناگون بررسی کرد ولی در اینجا من از منظری معین به آن اشاره میکنم. در نخستین قسمتهای این سریال، در مورد شکایت بیمارِ دچار عوارض پس از عمل، تمام مراحل قانونی پس از بررسی پرونده و مراحل دادسرا و دادگاه و صدور حکم دور زده میشود و بدون بررسی کارشناسانه پزشکی به یکباره دستبند به دست پزشک جراح زده میشود، در مطب او پلمب و پروانه مطب او پاره میشود. در منظر بیننده ای که اطلاعی از روند حقوقی بررسی شکایت (یا دادخواهی) بیمار از پزشک ندارد اینطور تداعی میشود که در چنین شرایطی میتوان به مراجع قضائی شکایت برد و بلافاصله نتیجه گرفت (بدون بررسی و کارشناسی). این قضیه در مثبتترین برداشت میتواند نمایش ناآگاهی و شناخت ضعیف سازندگان این سریال باشد. ولی چرا پخش کنندگان این مجموعه از پر مخاطبترین رسانۀ ملی که قاعدتاً انتظار میرود حقوقدانانی را در مجموعه خود داشته باشند، این بخشهای سر در گم کننده شهروندان را بازبینی حقوقی نکرده اند؟ در مواجهه با چنین صحنههائی که به حقوق پزشکان تعدی میشود و به اعتماد و احترام بیمار به پزشک آسیب میرساند، میتوان با استفاده از راهکارهای قانونی عمل کرد و مانع تکرار آن شد وگرنه به راه انداختن سر و صدا و اعتراض و مصون قلمداد کردن خود از نقد اجتماعی، عملی جز تبدیل شدن به بخش مکمل هیاهو پیرامون چنین سریالهائی و بالا بردن فروش و بیننده آن نخواهد داشت و این تصور را ایجاد خواهد کرد که لابد جامعه پزشکی خود را مدافع شخصیتهای منفی این مجموعه میداند یا با قائل شدن تقدس برای خویش، همه ناهنجاریها را نفی میکند و خود را بری از انتقاد میبیند! این برخورد آشکارا ما را در عصر ارتباطات اجتماعی گسترده، در منظر عموم، در موضع ضعف قرار میدهد. برای حل چالشهای اصلی صنفی و دفاع از شأن و حیثیت حرفه، برای تعیین تعرفههای واقعی، مالیات و بیمه و دیگر مشکلات مبتلابه دیگری که جامعۀ پزشکی درگیر آن است، بیش از همه و صاحب نظرتر از همه خود پزشکان هستند که با استفاده از حق قانونی پیگیری این مطالبات از طریق انجمنهای صنفی خود میتوانند کاراترین راه را برای حصول به نتیجه در پیش گیرند. به عنوان عضوی از جامعه پزشکی از همه همکاران تقاضا میکنم برای پیگیری و دفاع از منافع قانونی حرفه ای، انجمنهای صنفی شاخه خود را فعال نمایند. دکتر میترا میرمحمدی بازرس انجمن علمی و صنفی دندانپزشکی ایران |
![]()
دکتر آیرج کی پور | Keipour
|
سفرِ زبان، از کام تا دندان، در دهانِ فرو بسته
نارسائیها و بالاتر از آن کژ رویهای غیر اخلاقی در میان سازمانهای مردم نهاد دندانپزشکان ایران راه یافته است. من نمونههائی از آن را پیش از این برای همکاران علاقهمند گزارش کرده ام و بیش از آن در یادداشتهایم دارم. چندی پیش گروهی کوچک اراده گرایانه ابتدا مجمعی را که بازرس قانونی انجمن علمیدندانپزشکی ایران برای مشورت و سودبری از خرد جمعی برگزار کرده بود به هم ریخت و پس از آن، هیئت مدیره انجمن علمیدندانپزشکی ایران در مجمعی غیر اساس نامه ای (غیر قانونی) بازرس انجمن را که خواهان حسابرسی و شفاف کردن فعالیت مالی به ویژه تجاری در انجمن علمی غیر انتفاعی شده بود، به کمک تعدادی کم شمار عزل کرد. (گزارش آن را پیش از این منتشر کرده ام) آیا اگر فردا نویسنده ای داستان یا نمایشنامه ای از این مجمع نوشت یا کارگردانی فیلمیساخت، باید علیه وی «وامصیبتا» راه انداخت و با جمع آوری امضاء، گروههای فشار تشکیل داد؟ یا این که باید چشم را در برابر واقعیت نبست و راههای بروز آسیب به پیکره جامعه را جست و جو کرد و به درمان خلل و پیش گیری از بروز آن پرداخت؟ جامعه پزشکی بیش از دیگر قشرهای اجتماعی میبایست نسبت به « بیماری» خود حساس باشد. خودشیفتگی و منمزدنهای بی محتوا، ما را به جایی نمیرساند! نه روز پشت در میماند و نه شب. امروز باید مسئولانه به راه پیش رو اندیشید و عمل کرد. از هنرمندان و قلم بهدستان بخواهیم نارسائیهای پزشکی را به نقد بکشند. اگر شوخ از تن باز نشود، خستگی بر جان مینشیند. برای ملاحظه مشروح این مطلب میتوانید |
![]()
صادق زیبا کلام
|
با كمال تاسف بايد گفت جامعه ما نقدناپذير است چرا كه اين الگوي رفتاري را از مسوولان خود فراگرفته است. با اندكي دقت متوجه خواهيد شد كه مسوولان ما جزو نقدناپذيرترين افراد هستند. اغلب مسوولان ما اگر مورد انتقاد قرار بگيرند يا كسي يا گروهي سخنان، سياستها و تفكراتشان را نقد كند آن را نخواهند پذيرفت و با آوردن عذر و بهانه سعي در مخدوش كردن نقد وارد شده دارند و حتي گاه پس از بيان كلامي كاملا اشتباه، وقتي بازخورد رفتار خود را ميبينند ادعا ميكنند كه مقصود آنها از سوي مطبوعات، سايتها يا خبرگزاريها تحريف شده است. به طور مثال يكي از ائمه جمعه در يكي از شهرهاي بزرگ و پرجمعيت عبارتي را به كار برد كه توهين به يكي از اقوام به حساب ميآمد و وقتي از سوي جامعه مورد انتقاد قرار گرفت كه شما نبايد راوي چنين سخناني باشيد گفت رسانهها حرفهاي مرا تحريف كردهاند، مقصود من پادشاه عربستان بوده است. در حالي كه حتي اگر منظور ايشان پادشاه عربستان هم بوده باشد به كار بردن چنين الفاظي شايسته نيست. صرف داشتن اختلافنظر سياسي، دليلي براي توهين كردن به رهبران ساير كشورها نخواهد بود. اين كمترين مصداق براي نقدناپذيري است. در واقع مشكل اينجاست كه در جامعه ما رهبران سياسي، حزبي، دولتي و... هيچ كدام نقد را نميپذيرند، بنابراين جامعه در چنين زمينههايي از چه كساني بايد الگو بگيرد؟ طبيعي است، جامعه از مسوولان خود الگو ميگيرد و متناسب با آن نسبت به وقايع پيرامون خود واكنش نشان ميدهد. غرض اين نيست كه بگوييم نقدناپذيري جزو فرهنگ جامعه ايراني است اما ميتوان گفت كه يك روش اجتماعي شده است. من معتقدم اين روش اجتماعي يا نقدناپذيري از آغاز در خون و ژن ايرانيان وجود نداشته بلكه به طور مستقيم برآمده از عملكرد مسوولان و رهبران اجتماعي است. گروههاي اجتماعي نيز از اين قاعده در نقدناپذيري مستثني نيستند. آنها نيز پيوسته الگوهاي خود را از مسوولان مراتب بالاتر ميگيرند. به طور مثال پزشكان ما نيز در جامعه ايراني زندگي ميكنند؛ جامعهاي كه مسوولان آن نقدپذير نيستند. اگر در سريال «در حاشيه» كه توسط آقاي مديري ساخته شده است به جاي پزشكان و وكلا، دانشگاهيان يا رانندگان يا هر حرفه ديگري نقد ميشدند، در اصل ماجرا تفاوتي ايجاد نميشد. در آن صورت شكي وجود ندارد كه به طور مثال شركت واحد شكايت ميكرد كه به ما توهين شده است؛ مشابه حرفهايي كه امروز سازمان نظام پزشكي عنوان ميكند. در حالي كه بسياري از مسائلي كه در اين سريال مطرح شده درست است و مردم با آن همراهي ميكنند. مردم ما مشابه اين تجربيات را وقتي به بيمارستانها و مراكز درماني مراجعه كردهاند پيدا كردهاند و در واقع بارها با چنين رفتارهايي از سوي پزشكان مواجه شدهاند اما مورد نقد و بررسي قرار گرفتن از سوي جامعه، براي افراد و مسوولان در كشورهاي توسعه يافته امري پذيرفته شده است. مثالي ساده ميزنم؛ همه ما ايرانيها بارها و بارها روي صفحه تلويزيون ديدهايم كه در امريكا مردم با تجمع جلوي كاخ سفيد به دخالتهاي نظامي اوباما يا جرج بوش در خاورميانه اعتراض كردهاند يعني در حالي كه سربازهاي امريكايي در عراق كشته ميشدند عدهاي عليه حضور سربازان امريكايي در عراق راهپيمايي كردهاند. اين نشاندهنده وجود ظرفيت بالاي نقدپذيري در اين جوامع است در حالي كه در جوامع در حال توسعه مثل جامعه ما چنين ظرفيتي هنوز به وجود نيامده است. براي نقد تقسيمبنديهايي در نظر ميگيرند اما بايد گفت چيزي به نام نقد منصفانه و نقد غيرمنصفانه يا نقد واقعبينانه و نقد مغرضانه وجود ندارد. نقد، نقد است اما ابتدا بايد اجازه ظهور بيابد و بعد كسي كه مورد نقد قرار گرفته درمورد اينكه نقد منصفانه بوده يا خير قضاوت كند. درباره اين موضوع افراد، مطبوعات و جامعه بايد قضاوت كرده و نظرشان را بگويند. اول بايد فرصت نقد كردن را به افراد داد، پس از آن جامعه است كه ميگويد نقد او منصفانه بوده يا غيرمنصفانه. در حقيقت مسوولان ما همه نقدها را غيرمنصفانه تلقي ميكنند چراكه نميخواهند پاسخگوي آنها باشند اما در جوامع پيشرفته هرگز لفظ نقد غيرمنصفانه يا انتقاد غيرسازنده را به كار نميبرند و نقد را به انواع آن تقسيمبندي نميكنند، در واقع اين مرزبندي مختص جوامع در حال توسعه از جمله جامعه ما است. |
![]()
بهار نیوز
|
نماینده اردبيل در مجلس: در ماجرای قتل دکتر پیرزاده، صدا و سیما مقصر است
![]() گروه جامعه: جامعه پزشکی اردبیل عزادار مرگ یک پزشک فوق تخصص خون و انکولوژی است و پزشکان اين استان قرار گذاشتهاند روپوشسفید را کنار بگذارند و امروز شنبه همگی با لباسمشکی سرکار حاضر شوند. آنها امروز مطبهای خود را تعطیل کردهاند تا با خانواده دکتر «اصغر پیرزاده» همدردی کنند.نماینده اردبيل در مجلس: در ماجرای قتل دکتر پیرزاده، صدا و سیما مقصر است. درباره علت مرگ او شایعه های بسیاری منتشر شده است. در مهم ترین اظهارنظر رسمی، دادستان اردبیل گفته است قاتل ۲۳ ساله و دانشجو بوده و رابطه ای دوستانه با مقتول داشته است. دوستان دکتر اصغر زاده حالت عادی ندارند؛ پای تلفن گریه میکنند و به هق هق میافتند. یکی از آن ها میگوید: «ما وقتی خودمان امنیت جانی نداشته باشیم، چه طور میتوانیم جان بیماران را نجات دهیم.» دکتر «عابد فتاح»، نماینده ارومیه و عضو کمیسیون بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم حال عادی ندارد و درطول مصاحبه بارها بغض میکند و صدایش میلرزد. عابد فتاح چشم پزشک است و پیش تر به عنوان ناظر شورای عالی سازمان نظام پزشکی فعالیت کرده است. او میگوید: «جامعه پزشکی را تاکنون اینقدر متاثر ندیده بودم. اما با توجه به رویه صداوسیما و توهینهایی که از طرف مطبوعات جامعه پزشکی را نشانه گرفته، احتمال این که شاهد مسایل بیش تری از این قبیل باشیم، وجود دارد.» هنوز از انگیزه قاتلی که دکتر پیرزاده را به قتل رسانده، خبری در دست نیست اما فتاحی میگوید: «انگیزه هر چه بوده، شوک و وحشت بزرگی به جامعه پزشکی وارد کرده است.»بعد از این اتفاق، پزشکان زیادی با این نماینده مجلس تماس گرفتهاند. او می گوید: «بیش از 20 پزشک بعد از این جریان با من تماس گرفتند کهحال و وضعیت روحی مناسبی نداشتند. همه آن ها هم با قدرت گفتند دیگر انگیزهای برای درمان بیمارانی که ریسک بالا دارند و دچار بیماری حاد هستند، ندارند. آن ها به راحتی گفتند که از این پس به جای اینکه به بیماران با ریسک بالا بیش تر توجه کنند، از آنها دوری میکنند. میدانید از دست رفتن این انگیزه یعنی چه؟ این یک فاجعه بزرگ بر بدنه جامعه پزشکی و برای بیماران جامعه است؛ یعنی فرار پزشکان از درمان بیماریهای سخت.»فتاح رشته خودش را مثال میزند و میگوید: «من جراح چشم هستم و در طول سال هزار نفر را جراحی میکنم. اگر از این تعداد ۵۰ نفر که بیماری آن ها شدید است و جراحی روی چشمشان جواب نمیدهد، نابینا شوند و بخواهند چشم من را کور کنند، من دیگر نمیتوانم طبابت کنم.» او در جواب اینکه چرا بین مردم و جامعه پزشکی اختلاف ایجاد شده است، بدون معطلی میگوید: «صداوسیما خیلی به این مساله دامن زده است.»اشاره وی به سریال «در حاشیه»، ساخته «مهران مدیری» است که به دلیل اعتراض پزشکان، پخش آن متوقف شد: «در یک سریال مسخره، جامعه پزشکی را به عنوان یک جامعه تاجر که از درد مردم فقط پول میسازد، معرفی کردند و طبیعی است که مردم هم تحت تاثیر قرار میگیرند.» این نماینده مجلس معتقد است که حتی شهرداریها هم تحت تاثیر حرف هایی که در رابطه با دستمزد زیاد پزشکان و تجارت در پزشکی عنوان شد، قرار گرفتند: «امام فرموده بودند که طبابت شغل مقدسی استو تجارت نیست وخدمت است و هر پزشکی در منطقه مسکونی خودش هم میتواند طبابت کند؛ البته به شکلی که مزاحم دیگران نباشد اما اخیرا این فرمان حضرت امام هم توسط شهرداریها زیر پا گذاشته شده و میگویند طبابت شغل تجاری است و پزشکان باید محل طبابت خود را حتما تجاری کنند.»دکتر فتاح معتقد است بعد از ارایه «طرح تحول سلامت»، حملاتي علیه جامعه پزشکی آغاز شده که هدف آن ها ایجاد نفاق بین مردم و جامعه پزشکی است. او با اشاره به مساله زیرمیزی گرفتن برخی پزشکان که بارها در رسانهها عنوان شد، میگوید: «در هر شغلی عدهای هستند که خلاف قوانین عمل میکنند اما تعمیم آن به همه افراد یک صنف، ناعادلانه و نادرست است. رسانهها از درآمد بالای پزشکان صحبت کردند. چند بار این موضوع را توضیح دادم که وقتی یک آرایشگر موی ما را اصلاحمیکند، اگر کم تر از 15 هزار تومان دریافت کند، طوری به ما نگاه میکند که یعنی دفعه بعدی اینجا نیایید. حتی نصاب ماهواره برای تنظیم کانالهای ماهواره 70، 80 هزارتومان دریافت میکند. یک کارگر لوله کش هم برای نصب یک لوله 50 هزارتومان اجرت میگیرد. حالا یک پزشک که فقط هفت تا 15 سال در دانشگاه درس میخواند و در سن 40سالگی تازه شغلش را آغاز میکند، باید چه قدر درآمد داشته باشد؟ کسانی که تعمیرکار ماشین هستند یا لولهکش، نصاب ماهواره یا مهندس و حسابدار، کارشان را از بین 18 تا 22سالگی شروع میکنند و درآمد دارند.» کمیسیون بهداشت، درمان و آموزش پزشکی قرار است روز یک شنبه این مساله را مورد بررسی قرار دهد. دكتر فتاح در اين باره مي گويد: «متاسفانه بعضی از همکاران پزشک ما در کمیسیون-البته نمیخواهم از واژه ضد پزشک استفاده کنم- درباره جامعه پزشکی گارد دارند و وقتی از این جامعه دفاع میکنیم، فکر میکنند طرف مردم را زمین گذاشتهایم. اصلا اینطور نیست و ما هم نمیخواهیم خدایی ناکرده این گونه باشد اما معتقدیم که همه باید رفتار درستی داشته باشند؛ هم بیمار واطرافیانش، هم پزشکان و پرستاران و هم کادر درمانی.» «رحمانی فضلی»، وزیر کشور هم در صفحه اینستاگرام خود به این موضوع واکنش نشان داده و خواستار تشکیل جلسه شورای تامین استان شده است. بهار نیوز- ۳ مرداد ۱۳۹۴ |
![]()
دکتری دردمند
|
هردم از این باغ بری می رسد! چرا جامعه ما دچار این از هم گسیختگی، بدگویی، بدبینی و خلا ارتباط اجتماعی مطلوب شده است؟ فکر کرده ایم؟! چه کسانی و چه دستگاه هایی در این امر دخیل و موثر هستند؟ چرا پیش از این چنین نبودیم و چرا هیچ کشوری و امتی در حال حاضر نیز چنین نیست که ما هستیم؟ ما که مدعی داشتن حرف آخر هستیم ... این خبر را بخوانیم:
دکتر فروغ رزمجویی، جراح عمومی در شهرستان نورآباد ممسنی استان فارس مشغول به کار بود که توسط یک مقام قضایی در همان محل بیمارستان بازداشت شد. آنطور که وبسایت سلامتنیوز نوشته اتهام منجر به بازداشت عصر روز یکشنبه این پزشک، توهین به مامور دولت بوده است.
دستگیری او پس از آن اتفاق افتاد که مجروحی که از ناحیه سینه مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود به بیمارستان منتقل شد. او اقدامات درمانی را انجام داده و در ایستگاه پرستاری مشغول نوشتن پرونده بیمار میشود که بازپرس پرونده وارد اورژانس می شود و میگوید بیمار بدحال است و جراح باید بالای سر بیمار باشد. پزشک به او اطمینان میدهد که اقدامات لازم انجام شده ولی بازپرس قانع نشده و عدم اجرای دستور بازپرس توسط جراح باعث می شود او دستور بازداشت دکتر رزمجویی را صادر و تنها جراح این شهرستان را به بازداشتگاه منتقل کنند. آنطور که وبسایتهای خبری نوشتهاند این پزشک تا 12 شب در بازداشت بوده و پس از آن به شرط مراجعه در روز بعد آزاد شده است. پس از بازداشت او جمعی از پزشکان و پرسنل بیمارستان نورآباد ممسنی برای ساعاتی دست از کار می کشند. همچنین کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز جلوی دستگاه قضایی استان فارس تجمع می کنند و خواستار پایان این نوع برخوردها می شوند. وزیربهداشت هم در گفتوگوی تلفنی با رییس قوه قضاییه خواهان برخورد جدی با خاطیان این اقدام شد و نامهای را نیز در این خصوص خطاب به رییس قوه قضاییه ارسال کرد. او در حساب اینستاگرام خود هم از پیگیری این موضوع و قول مساعد دستگاه قضایی خبر داد. حسن هاشمی از این انتقاد کرده که چرا دکتر رزمجویی در شرایطی بازداشت شده که "چندین بیمار بدحال دیگر به حضور پزشک بسیار نیازمند بودند". او همچنین عنوان کرده که "شرایط دستگیری پزشک با دستبند آثار بسیار بد و نامطلوبی در محیط بیمارستان و دیگر مراکز درمانی کشور به جا گذاشته است". وزیر بهداشت ضمن تشکر از این پزشک بازداشت شده عنوان کرده که به او و سایر پزشکانی که در انجام وظیفه خود ذرهای کوتاهی نمی کنند افتخار میکند. از سوی دیگر رییس دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز انتقاد کرده است: "حتی اگر نیاز به حضور پزشک، جراح یا هر مسوول بیمارستانی در حضور مرجع قضایی هم باشد میتوان از طریق فراخوان در موعدی بهتر این کار صورت پذیرد." او تاکید کرده که "با پیگیری قضایی، افراد خاطی در این جریان شناسایی و مجازات می شوند و ما اجازه نمی دهیم حرمت پزشک در هیچ شرایطی مخدوش شود." سخنگوی نیروی انتظامی نیز مدعی است که آزادی پزشک دستگیر شده با "وساطت" فرمانده نیروی انتظامی استان فارس حاصل شده و "هیچ سرباز یا ماموری از نیروی انتظامی" در بازداشت دخالتی نداشته است. سردار منتظرالمهدی از عنوان "حادثه ناگوار" برای این دستگیری استفاده کرده است. اما فیلمی از اظهارات فروغ رزمجویی پس از آزادی در شبکههای اجتماعی پرطرفدار شده که در آن عنوان میکند توسط یک مامور زن کتک خورده است. او در این فیلم میگوید که مادرش به همراه فرزند خردسال او به دیدنش آمده بودند و وقتی میخواستند بروند، فرزندش او را بغل کرده و از مادر جدا نمیشده است. او ادامه میدهد: " آمدند بچه را بکشند ببرند. من محکم گرفتمش. بعد، آن خانم [احتمالا مامور نیروی انتظامی] افتاد روی سر من و بچه. بچه را میکشید و میزد تو سر من. بعد مادرم آمد از من دفاع کند و آن خانم را کشید عقب. مادرم را هم زدند. دو سه تا سیلی هم زد توی صورت من." روایت سخنگوی قوه قضاییه پس از این اتفاقات و واکنشها، اما سخنگوی قوه قضاییه در این زمینه اظهارنظر کرده و از جمله موضعگیری وزیر بهداشت را زیر سوال برده است. او مدعی شده که درباره این حادثه اطلاعرسانی غیردقیق و غلط صورت گرفته و این احتمال را هم داده که پزشک مقصر وقوع این حادثه باشد! غلامحسین محسنی اژهای معاون اول و سخنگوی قوه قضاییه به خبرنگار صدا و سیما گفته است: "درخصوص اتفاقاتی مانند حادثه بیمارستان ممسنی باید تأکید کنم که اگر اطلاعات نادرست و شتابزده به مردم داده شود، خیلی وقتها نه تنها به حقوق فرد و حمایت از او کمک نشده بلکه گاهی وقتها موجب تضییع حق همان فرد یا آن قشر و یا عدهای از مردم میشود. نکته دوم اینکه اگر قبل از اینکه واقعهای رسیدگی شود اظهارنظر و قضاوت کنیم ممکن است بعدها خودمان شرمنده شویم که چرا به این سرعت قضاوت کردیم و اگر این اظهارنظر و قضاوتها از ناحیه افراد مسوول و یا افرادی باشد که مردم آنها را میشناسند بعداً موجب شرمندگی آنها هم خواهد شد." او ماجرای به وقوع پیوسته در بیمارستان را این گونه روایت کرده است: "در چهارم مرداد در ممسنی استان فارس مردی به قتل رسیده و همسر آن مرد هم با ضربات چاقو به شدت مجروح و زخمی شده بود؛ این خانم مجروح را به بیمارستان منتقل کردند و به طور طبیعی و طبق روال عادی مأمورین انتظامی و بازپرس پرونده وارد عمل میشوند؛ به سراغ آن خانم مجروح میروند که ببینند قضیه چه بوده است؟ بر اساس گزارش رییس کل محترم دادگستری استان فارس به بازپرس و ماموران انتظامی اعلام میشود که ایشان الان در وضعیت مناسبی نیست و تنفس خوبی ندارد لذا قادر به پاسخگویی نیست طبعاً از او سؤالی نمیشود. سپس به نزد پزشک معالج میروند که از ایشان سؤالاتی کنند؛ در این بین طبق آنچه مشخص شده صحبتهایی بین بازپرس پرونده و افسر نیروی انتظامی که در آنجا حضور داشته با آن پزشک معالج رد و بدل میشود اما اینکه آن صحبتها دقیقاً چه چیزی بوده در حال بررسی است. اظهار شده که آن خانم مطالبی میگوید که اگر این مطالب به اثبات برسد، حتماً صحیح نبوده و قابل پیگیری است؛ البته اینجانب در حال حاضر قضاوتی ندارم." محسنی اژهای استفاده از لفظ "بازداشت" را هم نادرست خوانده و توضیح داده است: "این خبر صحت ندارد و از منظر حقوقی بازداشت زمانی است که کسی متهم بشود، تفهیم اتهامی صورت گیرد و قراربازداشت برای او صادر بشود در حالیکه در این جریان ایشان بازداشت نشده، بلکه توسط مأمورین زن به کلانتری برده میشود که البته ما هم تصدیق میکنیم که کار صحیحی نبوده است و باید مشخص شود که چه مسائلی بین آن مأمورین و آن خانم رد و بدل شده و آیا استنکافی صورت گرفته یا خیر؟ البته اجمالاً گفته شده که وقتی استنکاف از سوی آن خانم صورت گرفته به ایشان دستبند میزنند." این مقام ارشد قضایی همچنین روایت طرح شده در شبکههای اجتماعی مبنی بر شلاق زدن به صورت این پزشک زن را تکذیب کرده است: "همه ما موظف هستیم که به همه اقشار جامعه بخصوص اقشار زحمت کش از جمله پزشکان محترم که شب و روز زحمت میکشند احترام بگذاریم و شئونات آنها را رعایت کنیم، البته خود آنها هم باید شئونات را رعایت کنند، همانطور که شئونات پزشکان محترم باید رعایت شود توهین به قاضی و مأمور حین انجام وظیفه هم جرم و خلاف است، در این قضیه از سوی پزشک مسئولی نقل قولی شده که امیدواریم البته درست نباشد، و آن مطلب این بود که قاضی در همان محل بیمارستان دستور شلاق زدن داده است؛ طبیعی است که این یک نقل قول خلاف روشن و بیّن است و من نمیدانم این آقا از کجا این مطلب را گفته است که درست باشد که جمله منتسب به ایشان است، طبیعی است که باید جوابگو باشد." سخنگوی دستگاه قضایی از موضعگیری وزیر بهداشت هم بدون اشاره مستقیم به نام او، ابراز تاسف کرده و گفته که "یک مسوول محترم دیگری نوشته است که با این اقدام به جامعه پزشکی بیاحترامی شده است در حالیکه قطعاً اینطور نیست و حادثهای بوده که بررسی خواهد شد و اگر قاضی و یا مأمور و یا آن پزشک خاطی باشند اینها رسیدگی میشود و هر کدامشان مرتکب جرمی شدهاند به آن رسیدگی میشود." |
![]()
سعید برآبادی
|
خيلي با دكترها رفيق هستيم
اولين مصاحبه «اميرمهدي ژوله» پس از حاشيه هاي سريال «در حاشيه» نويسنده: سعيد برآبادي ورودي هر مصاحبه اي بايد توضيح واضحاتي باشد در مورد شخص مصاحبه شونده يا سوژه گفت وگو. اما در اين مصاحبه شرايط کمي متفاوت است؛ تقريبا تمام مخاطبان سريال هاي مهران مديري، اميرمهدي ژوله را مي شناسند و مي دانند که او قرار است پس از سکوت طولاني عوامل سريال متوقف شده «در حاشيه» از چه چيزي در اين گفت وگو سخن بگويد. منتها ورودي اين گفت وگو سويه اي ديگر دارد و مروري تاريخي است به آنچه که بهانه چنين گفت وگويي شده است. سريال «در حاشيه» يکي ديگر از توليدات ٩٠ قسمتي مديري بود که از نوروز ٩٤ پخش آن در شبکه سه آغاز شد اما اين متفاوت با آن چيزي بود که مخاطبان مي دانستند قرار است در سريالي به نام «دکتر» يا «اتاق عمل» ببينند. جدا از ماجراي تغيير اسم، جرح و تعديل فيلمنامه، تغيير بعضي از قسمت ها و... درنهايت «در حاشيه» به حاشيه رفت و پزشکان در واکنش هاي مختلف خواستار عدم پخش آن از تلويزيون و ناتمام ماندن اين سريال شدند و حالااميرمهدي ژوله که سرپرست تيم نويسندگان اين سريال بود در اولين گفت وگو پس از آن کشمکش ها به «شرق» مي گويد که ماجرا چه بوده و چطور پايان گرفته است. ايده اوليه سريال، نقد شغل و جايگاه پزشکان در جامعه بود يا مثل ديگر فعاليت هاي شما و مديري، رويکرد نقد عمومي داشت؟ مي دانيد نه طنز بد است، نه نقدکردن. آن چيزي که تعميم داده مي شود نگران کننده است. وقتي يک صفت بد در قالب جوک ها به يک جامعه شغلي، يک جامعه قومي و حتي يک جامعه جنسي تعميم پيدا مي کند، مشکل ايجاد مي شود. اگر شما در يک سريال، يک قاضي بد، يک دکتر بد، يک وکيل يا پليس بد را نشان بدهيد، توهين به کليت آن جامعه حرفه اي نکرده ايد، بلکه صرفا دنبال نشان دادن مشکل بوده ايد اما وقتي يک طنز، سمت و سوي تعميم دادن پيدا مي کند، مي شود يک طنز غيرعادلانه. ايده اصلي ساخت «در حاشيه» اين بود که خودمان را به خودمان نشان بدهيم اما تعميم صفت بد برخي از کاراکترهاي اين سريال به کليت جامعه پزشکي اتفاق افتاد. چون ما ايده نداشتيم، دنبال يک رويکرد عمومي در نقد جامعه پزشکي هم نبوديم، بلکه اين جامعه هدف ما بود که طنز ما را تعميم داد. اصولادر سريال هايي از جنس «در حاشيه» يا ديگر کمدي هاي ما (گروهي که با مهران مديري کار مي کنيم) جامعه اي فانتزي و فرضي ساخته مي شود که يک سري خصلت بد به بعضي از اعضاي اين جامعه مي دهيم تا بتوانيم با هجوکردنشان، آن رويکرد، آن صفت و خصلت بد را نقد کنيم. در «در حاشيه» اول از همه چيز ما يک قهرمان خوب داريم؛ دکتري حرفه اي که روبه روي تخلف ها مي ايستد، بعد يک بيمارستان خوب داريم که جلوي تخلف ها را مي گيرد، استاد همين دکتر هم پزشک وارسته اي است که مريض ها را در سخت ترين شرايط ويزيت مي کند و تازه تمام اين بستر روايي داستان با پيش فرض خيالي و فانتزي بودن روبه روي مخاطب قرار مي گيرد. قدم بعدي براي داشتن يک قصه پرکشش، کنار هم قرارگرفتن خوب ها و بدهاست. تازه دکترهاي بد، دکترهاي واقعي نيستند؛ مثلامهران غفوريان اصلامدرکش معادل نشده يا همين طور جواد رضويان و ديگران. «در حاشيه» قرار بود همين طور جلو برود و با نقد بدها، خوب ها را تشويق کند، بگويد جامعه آن قدر با مسئله سلامت درگير است که نقش پزشکان وارسته و متخصص در آن کتمان شدني نيست. اما اتفاقا سريال دچار حاشيه شد و مسير ديگري را طي کرد، مسيري عکس آن چيزي که شما مي گوييد. به قول معروف چه شد که اين طور شد و «درحاشيه» دچار حاشيه شد؟ اگر چنين تصويري که من توصيف کردم و مخاطب اين سريال مي ديد را در نظر بگيريد، مشکل از آنجايي درست شد که اين تصوير را به واقعيت ربط دادند. جامعه هدف ما اين نوع واکنش را از خود نشان داد و طبعا اين مشکل، مشکل ما نبود. ما نمي خواستيم چيزي را تعميم بدهيم، از قهرمان و استاد و بيمارستان، همه چيز در تاييد وضعيت و کيفيت جامعه پزشکي کشور بود و جاي تعميم هم وجود نداشت. کاش همان موقع جامعه هدف ما اين کنار هم قرارگرفتن خوب و بد را مصادره به مطلوب مي کردند، نقص ها را مي پذيرفتند و با ما هم صدا مي شدند که کليت جامعه پزشکي کشور مطلوب است. اما اين اتفاق نيفتاد و ماجرا برعکس شد. يعني معتقديد که همه اين نگراني ها و اعتراضاتي که از سوي پزشکان صورت گرفت به خاطر تعميم دادن شخصيت هاي بد قصه بود؟ ببينيد ما در شب هاي برره، در قهوه تلخ و در بسياري از سريال هاي قبلي، با کليت طرف بوديم؛ مثلاروستايي مي ساختيم به صورت ذهني که در آن همه خبيث بودند اما در «در حاشيه» تمام نشانه هاي بارز را گذاشته بوديم که تعميم صورت نگيرد که گرفت. از آن طرف جامعه پزشکي معتقد است که «در حاشيه» حلقه اعتماد بين بيمار و پزشک را از بين برده، حلقه اي که باعث مي شود بيمار به پزشک اعتماد کند و روند درمان را در پيش بگيرد، نظر شما چيست؟ مسئله ما هم دقيقا همين است؛ اگر قرار باشد يک پليس بگويد با من شوخي نکنيد چون حافظ امنيت مردم هستم، يک وکيل بگويد با من شوخي نکنيد چون سعي مي کنم قانون برقرار شود و... آن طور ديگر نمي شود با هيچ قشري شوخي کرد. من فکر مي کنم تنها خط قرمز در اين حوزه، گروه هاي ضعيف هستند، نبايد براي شوخي به سراغ آنها رفت و نقدشان کرد چون راهي براي جواب گويي ندارند، آن قدر دچار مشکلات خودشان هستند که شايد حتي نقدي را که قرار است از طريق اين شوخي بهشان وارد شود نشنوند! اما واقعيت اين است که جامعه پزشکان جزء گروه هاي ضعيف جامعه ما محسوب نمي شوند؛ برخي هاشان بسيار بانفوذ هستند و توان دفاع از خودشان را دارند. پس سوال اينجاست که چرا چنين شوخي اي بايد برايشان برخورنده باشد؟ با اين حساب، چه عاملي باعث شد اين اتفاقات بيفتد؟ وقتي که مي گوييد سريال بهانه اي براي ناراحتي پزشکان نداشت، چرا شاهد چنين واکنش هايي بوديد و درنهايت سريال تغيير مسير داد؟ مشکلي که در مورد «درحاشيه» وجود داشت اين است که آن زمان فضاي جامعه پزشکي کشور به خاطر طرح تحول نظام سلامت ملتهب شده بود. براساس اين طرح، برخورد با پزشکان متخلف، تغيير در تعرفه ها و... در اولويت قرار گرفته بود و نظام پزشکي کشور در شرايط مناسبي نبود. دليل ديگري هم هست؛ اساسا بخشي از گروه ها در جامعه به خاطر موضع گيري هاي صداوسيما به اين رسانه بي اعتمادند و هرچه از آنتن آن پخش شود را ادامه سياست گذاري هايي مي بينند که تا به حال از طرف آن رسانه ديده اند. جامعه پزشکي کشور به خاطر گزارش هايي که اخيرا صداوسيما پخش کرده و در آن به مشکلات مردم در اين حوزه پرداخته، بدبين بود و فکر مي کرد، «در حاشيه» هم ادامه همان سياست هاست. حالااين موضوع در مورد وکلاهم به وجود آمده و آنها شاخک هايشان تيز شده است و فکر مي کنند مثلااگر در فلان سريال، نقدي به يک وکيل خاص مي شود، ادامه همان سياست هاي صداوسيما در برخورد با اين شغل است درحالي که واقعا اين طور نيست، يعني تيمي که درگير ساخت يک سريال است، نمي آيد سياست هاي ديکته شده از طرف صداوسيما بگيرد و براساس آن يک شغل و يک حرفه خاص را هدف قرار دهد. در مورد «در حاشيه»، در نهايت اين اتفاقات کنار هم قرار گرفتند و قرباني هم معلوم است... . قرباني اصلي چه کسي يا چه چيزي بود؟ اعتماد ميان پزشک و بيمار يا ادامه ساخت سريال؟ به نظر من، قرباني اين نوع نگاه، «طنز» و هنرمنداني است که در اين مسير قدم مي گذارند. جدا از مشکلات، اين نکته را مي گويم که آستانه نقدپذيري ما خيلي پايين است. هرروز ده ها جوک را ردوبدل مي کنيم که پر است از اهانت هاي روشن و مستقيم به قوميت ها، جنسيت ها و اقليت ها اما وقتي در يک سريال، آن هم به طرزي که گفتم، به يک شغل اشاره مي شود، شاخک ها تيز مي شود و مقابل آن موضع مي گيرند. من فکر مي کنم طنزي که آن جوک ها و متلک هاي قوميتي، جنسيتي و... را در جامعه وارد مي کند، غلط تر و کثيف تر است اما وقتي در تلويزيون با شرايط خاصش با يک شغل شوخي مي شود، پايين بودن آستانه نقدپذيري همديگر را متوجه مي شويم. قرباني اصلي در اين پرونده هم، سريالي بود که تازه داشت آجر به آجر شکل مي گرفت و ساخته مي شد؛ سکانس هاي مختلفي پس از اين اعتراضات به آن تحميل شد که قطعا روي کيفيت آن تاثير گذاشته است، بعضي از قسمت ها بي سروته و درنهايت هم کار متوقف شد. اگر آن ظرفيت نقدپذيري در جامعه بود، پزشکان اجازه مي دادند سريال تمام شود و بعد نتيجه بگيرند، نه اينکه اعتراض خودشان را در همان قسمت هاي اول نشان بدهند بي آنکه ببينند قرار است از شرايطي که در سريال ساخته ايم چه نتيجه اي گرفته شود. آخر سر هم ضربه اين اعتراض را خود جامعه معترض خورد. چطور؟ پزشکان بيانيه مي دادند، در رسانه ها يادداشت مي نوشتند، نامه هاي سرگشاده منتشر مي کردند، مردم هم مي آمدند و بعضا کامنت هاي توهين آميز مي گذاشتند و جواب مي دادند و پزشکان باز مجبور مي شدند به اين جواب ها جواب دهند؛ يعني وارد جنگ بي نتيجه اي شده بودند، چراکه سريال ديگر عملاپخش نمي شد. حالاکه واقعا ماجراي سريال «در حاشيه» تمام شده، مي خواهم بدانم حضور در تيم سازنده اين سريال، روي رابطه شخصي شما با پزشکان چه تاثيري گذاشته؟ آيا واقعا اعتمادتان به پزشک معالجتان کم شده است؟ وقتي که مي گويم انديشه ساخت چنين سريالي، تعميم ندادن است چطور خودم مسئله را تعميم دهم؟ اتفاقا برعکس، ما در فاميل چند پزشک مجرب داريم، خودم به خاطر بيماري اي که درگيرش هستم، پزشک دارم. اصلاهم اين رابطه مخدوش نشده و فکر نمي کنم در مورد مردم جامعه هم چنين اتفاقي افتاده باشد. به نظرم، ماجرايي که در مورد «در حاشيه» پيش آمد، ناشي از يک سري اتفاقات ديگر بود. حتي مي شنيديم مي گفتند ما سريال را نگاه نکرده ايم اما منتقد بودند. اگر هر شغل و حرفه اي بخواهد دور شخصيت حرفه اي اش يک هاله قدسي بکشد و بگويد به اين محدوده نبايد وارد شد، پس تکليف طنز چه مي شود؟ از اين فراتر، تکليف آزادي بيان چه مي شود؟ اگر پزشکان اجازه مي دادند با شغل شان شوخي شود و به همين بهانه، خوب ها به چشم بيايند، شاهد اصلاح بيشتري در اين حرفه بوديم. حتي باب اين اصلاحات براي ديگر حرفه ها هم باز مي شد اما درعوض شاهد هجمه بوديم؛ هجمه به وزير بهداشت، هجمه به صداوسيما، هجمه به مهران مديري و گروهش. پس فرق بين جامعه پزشکي با مردم عادي چه مي شود که مي روند و به خاطر يک ديالوگ، يک سريال را تعطيل مي کنند؟ به نظرم، بايد اعتمادسازي صورت گيرد. يادم هست يک بار سر يک سريال، نماينده اي از کانون وکلاآمده بود و مي گفت چرا فقط با صنف ما شوخي مي کنيد و با ديگران شوخي نمي کنيد؟ خب، اين واقعي نيست، اگر صداوسيما اجازه دهد تلويزيون مي تواند با همه گروه ها شوخي کند نه اينکه يک سريال در مسير ساختش عقيم بماند. البته صداوسيما هم در اين وضعيت خيلي تصميم گير نيست، بيشتر تحت فشار است! وقتي که متوجه مي شوند شما اميرمهدي ژوله هستيد درباره اين سريال چه واکنشي به شما نشان مي دهند؟ مخصوصا پزشکان؟ مي دانيد، همسر من در شرف بچه دارشدن است؛ طبعا پزشک زنان همسرم را ويزيت مي کند و بسيار بيشتر از آنچه که فکر مي کنيد با اين گروه از زحمت کشان جامعه در ارتباط هستم. همه تشکر مي کنند و خسته نباشيد مي گويند. حتي يادم است يک بار که در بيمارستان بودم، پرسنل بيمارستان يواشکي به من مي گفتند که «راست گفتيد». البته ما به دنبال اين نبوديم. خيلي ها هم که معترض سريال هستند، مي گويند نبايد در اين فضاي بي اعتمادي، چنين سريالي ساخته مي شد، بعضي ها هم دريافت شان از کمدي غلط است. حتي تک وتوک پزشکاني هم به من گفتند اينها همه درست، اما بدتر از اين هم مي تواند باشد، اما شما نمي دانيد ما چه مشکلاتي در برخورد با مردم داريم، يعني سريال براي بعضي از مردم دستاويزي شده براي توهين به پزشکان و اينها همه به خاطر نشناختن طنز و کمدي در جامعه است. ما يک بيمارستان فرضي ساخته بوديم، هيچ چيزي در آن قاب، واقعي نبود و کسي نبايد از آن براي توهين به ديگري استفاده مي کرد. در بعضي از نقد ها گروه سازندگان «درحاشيه» را به اين متهم کردند که با بزرگ نمايي، به نوعي سعي کرده اند جامعه پزشکي را مورد حمله قرار دهند. نظر خودتان چيست؟ در کمدي، بزرگ نمايي وجود دارد و اين حق کمدي است. بايد فانتزي و اغراق داشته باشد چون اگر نداشتيم، بيمارستان در شکل واقعي آن صرفا جاي اندوهناکي است براي خانواده هايي که در انتظار بهبود بستگان شان هستند يا آنها که عزيزي را از دست داده اند. اين طور است که از ديدگاه کمدي، مي شود يکي را که به دنبال يک دستشويي وارد بيمارستاني شد ببريم اتاق عمل و مثانه اش را وارونه کنيم اما طبعا مخاطب اين تصوير مي داند دارد يک طنز مي بيند، دارد يک فانتزي مي بيند. وقتي که انتقادها از «در حاشيه» اوج گرفت، واکنش شما و صداوسيما چه بود؟ ما که ساکت بوديم. سريالي که عقيم مانده بود را چطور مي شود مورد بحث قرار داد، من حتي نمي توانم درباره کيفيت اين سريال چيزي بگويم. اما دعوا ادامه داشت اگرچه در سطوح ديگري. مي دانيد، من وقتي مي خواهم به شاگردانم درباره طنز چيزي بياموزم، به آنها مي گويم نسبت دادن رذالتي به يک گروه، مشکل دارد و کار نادرست و غيراخلاقي اي است، اما اگر قرار باشد يک پليس بد، يک قاضي متخلف، يک آشپز مورد دار در يک کار طنز داشه باشيم که ديگر ايرادي ندارد، تعميم چنين صفتي به يک جامعه کار نادرستي است. کاش اين تفکيک در نظر مخاطبان هم قرار مي گرفت، در اين صورت، امروز درباره سريالي حرف مي زديم که پخش آن تمام شده و فرصت مناسبي بود براي نقد و بررسي و تجزيه و تحليل آن. روزنامه شرق ، شماره 2386 به تاريخ 10/6/94، صفحه 12 (زاويه) |
![]()
مهدی
|
متأسفم برای سازمان نظام پزشکی که از یک فیلم طنز، آنچنان ترس و واهمه ایجاد کرده است و با نامهها و بخش نامهها و لابیهای گوناگون سعی در پخش نشدن آن دارند که نکند این فیلم برملا کند اسرار مگو را. سازمان نظام پزشکی درصد کمی از حساسیتهایش را برای انجام وظایف و تکالیف خودش خرج کند.
سازمان نظام پزشکی بهتر است برای حساس شدن بر سر سریالی طنز -که مخاطبان بهترین داور درستیها و نادرستیهای آن خواهند بود- چشمان خود را باز کند تا ببیند در مجموعههای تحت مدیریتش چه فاجعههایی در حال رخ دادن است که نه در رسانهای منتشر میشود و نه آن شخصی که چنین آسیبی به وی وارد شده، به جایی دسترسی دارد تا دردِ خود را فریاد زند. موضوع از جایگاه کالایی بیمار نزد برخی پزشکان یا نگاه اقتصادی برخی پزشکان و بیمارستانها به بیماران و به مردم فراتر رفته است. موضوع این است که جایگاه و مکانی که مردم آن را به عنوان محل درمانِ دردهای خود یاد میکردند، در برخی شرایط و در برخی بخشها مکانی شده است برای چند لایه کردنِ دردِ مردم و تحمیل دردهای بیدرمان دیگری بر دردِ اولیه آنها. مکانی که برای درمان است و در همه آموزهها و شعائر ما محترم و صاحب شأنی والا، اکنون در معدود مواردی تبدیل به مکانی شده است برای درمان دردها با خاموشی یعنی با مرگ... آری، در بین هزاران انسان عالم و دانشمند که دستهاشان، اگر شفا ندهد، حرفهاشان مرهمی است بر غمهای مراجعان، هستند معدود آدمهای ناشایست و ناصالحی که لباس ارزشمند پزشکی را به غلط به تن کردهاند و خطاهایشان را خاک گورِ بیمارانشان میپوشاند و در این بین سازمانهای مسئول، درگیرِ همه چیز هستند جز آنچه باید. اگر این سخنان در نظرتان ناروا و نادرست میآید، لطفا مجوز ساخت مستند از درمانگاهها و بیمارستانها را صادر کنید تا ببینید مردم در تعدادی از این مکانها چه مصیبتهایی متحمل میشوند... متأسم برای سیستم پزشکی قانونی کشور که با قوانین و مقررات ناقص و روشهایگاه جانبدارانه خود، فضا را آنچنان به نفع همان انگشت شمار ناصالحانِ تجارت پیشه فراهم کرده است تا هرگز هیچ شکایتی و هیچ پیگیریای نتواند به سرانجامی غیر از مطلوب آنان بیانجامد. اشتباه در تشخیص یک پا درد ساده و در نتیجه تزریق نادرست به پدری زحمت کش، مرگ او را به فرزندانش سوغات میدهد. بیدقتی در نمونه برداریها برای آزمایش، بیمار را مجبور به تکرار چندین باره نمونه برداری و متحمل شدن دردهای بیشتر و هزینههای بیشتر و در نهایت نقص عضوی غیرقابل جبران میکند. بیتوجهی به مراقبتهای قبل از عمل وگاه انجام عملهای فلهای! سردخانههای برخی بیمارستانها را آباد کرده است. چشمهای فرزندانی که با بیدقتی برخی نابینا شده، دستهای جوانانی که قطع شده و قلبهای مادرانی که از کار ایستاده و پاهایی که همیشه فلج ماندهاند... مسئولان سازمان پزشکی قانونی! هیچ فکر کردهاید که چرا این همه مراجعه کننده و شاکی دارید؟ آیا همه این شاکیان اشتباه کردهاند؟ اگر چنین است فراخوان دهید تا پرونده برخی از آنانی که از بررسیهای شما ناراضی اند–نه حتی همه-مجدداتوسط مقامات صالح قضایی بررسی شوندو نه توسط خودتان! متأسفم برای دادسرای ویژه رسیدگی به جرایم پزشکی که حتی یادش رفته مراجعانش چه کسانی هستند. مردمانی که به سببِ آن معدود ناشایست، ضربه خوردهاند و عضو یا اعضایی از بدنشان را از دست دادهاند و یا عضو و اعضایی از خانوادهشان را و آمدهاند در این ملجأ تا شاید حداقل هم زبانی پیدا کنند و کمی از دردشان کاسته شود. امااجرای عدالت که نه، درکِ دردِ تو که نه، هم دلی و هم زبانی با تو که نه،... گاهی آنچنان بازپرس با تو بد رفتار میکند که آه از سینه بر میآوری و بر بیچارگی خودت اشک میریزی. بر تو سختتر میآید وقتی که به یقین میدانی پزشکان زبده وگاه بازرس و یا معتمد بیمارستان هم خطای آن معدود را محرز دانستهاند و تو را محق میدانند اما در کمال تعجب اینجا حق به کس دیگری داده میشود و اینجاست که تو دوباره اشک میریزی و باز هم اشک میریزی و... هر که را باور این سخنها سخت است چند روزی به دادسرای خیابان شهید مطهری تهران رفت و آمد کند و ببیند که چه داد و فریادها و چه درگیریهایی میشود و از مردم بپرسد که با چه امیدی به آنجا رفتهاند و اکنون چه وضعی دارند.... متأسفم برای خودم و خودت و خودمان خودمانی که ممکن است هر روز و در هر لحظه با یکی از همین معدودها برخورد داشته باشیم و مال و جان خود یا عزیزانمان را به گفتهها و کردارهایش بسپاریم. صدمه ببینیم و باز شکایت کنیم، باز هم پرخاش شویم و باز هم نتیجه چیزی شود که آنها را خوش آید و آن معدودها باقی بمانند و در نبود قانون، در لباس مقدس پزشکی، به طبابتِ دروغین بپردازند و من و تو همچنان حیران و سرگردان در راهروهای قوانینِ دست و پا گیر باشیم. اگر جزء گروهی باشیم که رسانهای شجاع و مردمی به رسالتش عمل کند و دردِ ما را اظهار کند، شاید و صد البته شاید مختصر نتیجهای حاصل شود (که بدیهی است آن نتیجه، برگشت عضو بدن یا عضو خانواده نخواهد بود، بلکه گامی در جهت اجرای عدالت باشد) وگر نه ما از آن هزارانی هستیم که نه رسانهای داریم و نه زبان بیانی و نه دست انتقامی. فقط یاد گرفتهایم کار را واگذار کنیم به آن قادر متعالِ جبار تا مگر مقدراتی بگرداند تا اگر عدهای انگشت شمار در درمان ما توانایی ندارند -و البته به این کار مدعی هستند- اسباب کشته شدن و مرگ ما را فراهم نکنند و بدین گونه آبرو و شأن پزشکان دانشمند و ارزنده کشور را خدشه دار نسازند. و در پایان متأسم برای هر مقام مسئولی چه در وزارت بهداشت، چه در مجلس و چه در قوه قضائیه که این دردها را میشنود و اقدامی در جهت رفعِ آنها نمیکند... |